Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
۸ مطلب با موضوع «چالش ها» ثبت شده است
bad girl
bad girl چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۴۰ ق.ظ

چالش سی روزه خودیابی+ سبا جاست فور یو

منبع چالش 

خب باز اومدم با یه چالش جدید ک بنظرم باحاله 

 

روز اول:در این لحظه چه حسی داری؟

اعتراف میکنن بشدت خستگی و افسردگی 

تا حدی عصبانیت 

استرس شدید 

و یکم ذوق بخاطر روز سه شنبه 

 

روز دوم:اون چیه که تو زندگیم به بیشترش نیاز دارم؟

یه خواب طولانی 

ارامش حداقل برای دوروز 

یه کسی ک کنارش راحت باشم و نخوام بگم خوبم 

گریه کردن و بروز احساسات قدیمی 

و فک کنم ی مادر یا خواهر برادر بزرگتر 

مستقل کامل بودن 

 

بقیش مهم نیس 

 

 

 

روز سوم:چه چیزی میتونه الان خوشحالم کنه؟

 

خب اینکه بگن مدرسه تعطیله

خوابیدن ب مدت دوروز تمام 

آبی کردن موهام 

لاک زدن فک کنم 

تنها بودن در خونهههههههههه :"

کتاب خوندن 

 

 

 

 

روز چهارم:تو زندگیم چی درست پیش میره؟

 

فک کنم درس خوندنم خوب پیش میره اگه گند نزنم 

عاممم برنامه ریزیام دارن خوب پیش میرن 

و روابط خوبی برقرار کردم 

در اخر دارم با تنهایی زندگی کردن و تکیه نکردن ب بقیه  کنار میام 

 

روز پنجم:بابت چه چیزایی تو زندگیم سپاسگزارم؟

 

بابت خیلی چیزا و مهم ترینش بابت تک فرزند بودنه و بالا تر از اون بابت اینکه در هرشرایطی من پانته آم و کم فک نمیکنم بیارم

و خوشحالم با وجود همه چیز بالاخره گذشته ها تموم شد اثراتش مونده ولی بالاخره گذشت و نباید تکرار شه



 

روز ششم:چه زمانی شادی را در این هفته تجربه کردین؟

 

زمان شاد؟عامممم اون روزی ک مجبور بودم او ن سه تا ج سمی رو انجام بدم XD

 

روز هفتم:تمام پیروزی ها و موفقیت های کوچک خود را فهرست کنید 

من نفر دوم توی استان در آزمون آزمایشگاه راهنمایی بودم 

همیشه نفر اول توی کل مدرسه بودم 

کوی کلاس زبان و قبل از اون توی کلاس باله بهترین بودم 

توی مسابقات نقاشی معمولا رتبه میاوردم 

توی ورزش عالی بودم تا تقریبا شیش هفت سال قبل 

 

روز هشتم:چه چیزی مرا آزار می دهد ؟چرا؟

 

 

چه چیزی؟میشه بگم همه چیز؟ولی بعضی افراد با بعضی حرفاشون با اینکه ظاهرا ب چپمه اما آزار دهندن و گذشته از ی طرف با خاطراتش رو نرومه آینده با استرس و اضطرابی ک داره ک نکنه نشه کنکور قبول شم؟

و هزاران درگیری دیگه ک فک کنم بمرور حل شن 

 

 

روز نهم:اولویت‌های من در حال حاضر چیست؟

 

والا چیزی جز رفتن دانشگاه و خونه خریدن نیست 

 

روز دهم:چه چیزی را درباره ی خودم دوس دارم؟

 

هیچ چیز خاصی وجود نداره راستش

 

روز یازدهم:چه کسی برای من معنی دنیا را دارد و چرا؟

 

بازم هیشکی :" بدلیل اینکه دنیا یعنی دنیا اوما این معنی رو برای من ندارن 

 

روز دوازدهم  :اگر بخواهید یه پیام با دنیا به اشتراک بگذارید اون چیه ؟

 

رویا پرداز باشید و از رویا داشتن نترسید هررویایی میتونه حقیقی شه اگه شجاعت دنبال کردنشو داشته باشید...

 

روز سیزدهم:چه توصیه ای به جوان ترم می کنم؟ من اکنون این توصیه را دنبال می کنم

 

امممم خب بیشتر بخند و بیشتر گریه کن...گریه کردن مال ادمای ضعیف نیست و لازم نیست خودتو از درون عذاب بدی خودتو دوس داشته باش جوری ک هیچکس نداره 

و هیچوقت سه چیز یادت نره 

عشق نورز

اعتماد نکن 

خودتو تغییر نده 

و اینکه نه من اینارو انجام نمیدم 

 

روز چهاردهم:چه درسی در این هفته یاد گرفتم؟

 

بیشتر بخوابم:"

 

 

روز پانزدهم:اگر تمام وقت دنیا را داشتم. اول می خواهم چه کار کنم

 

اول فک کنم چند نفرو بکشم بعدشم یجا بشینم و ب آسمون زل بزنم._. 

 

 

روز شانزدهم:چه چیزی انرژی من را تخلیه می کند؟ چگونه می توانم آن را کاهش دهم؟

 

هرچیزی ک مربوط ب کار گروهی یا چیزایی ازین قبیله انرژیمو تخلیه میکنه 

و صحبت کردن راجب عشق و عاشقی و اینجور چیزاست ک کلا پوکرم میکنه 

و کلا حرف زدن با افرادی ک ازشون خوشم نمیاد و مجبورم باهاشون خوب باشم بدترین قسمتشه 

و آخرین مورد ادمای بی منطق ک کلا تهش دعوامون میشه با هم ک بدترین قسمتش 

 

روز هفدهم:زندگی صبحگاهی ایده آل من چگونه است

 

بخوابم._. 

مد نباشه._.

نخوام پا شم._.

 

روز هجدهم: روز ایده آل من چگونه است

 

روزی ک این ده خانه خود از خواب بیدار شوم و هیچکس تو خونم نباشه هیچکس 

 

روز نوزدهم:چه چیزی مرا زنده می کند؟ آخرین باری که احساس کردم واقعا زنده هستم کی بود

 

چه چیزی؟ نمد بیشتر حس مرده ای رو دارم ک شبیه زنده هاست._. 

 

اخرین بار؟ امممم فک کنم نمیدونم دقیقا یادم نمیاد 

 

 

روز بیستم:چه چیزی/ چه کسی بیشتر به من الهام می دهد؟ چرا من غرق این الهام هستم

 

هیچکس معمولا الهام از کسی نمیگیرم 

 

 

 

𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ __ ‌ ‌‌ Chichu ^^ Chichu ^^ Chichu ^^ آلفرد و هیچکاک  تقدیم می‌کند : 😑🖕 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? Park LILI 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 🤍⛓🖤 𝑷𝒂𝒓𝒌 𝒃𝒂𝒅𝒚  ( بیبیه فاکر منم جیخ •-• ) 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. minnie ‌‌ minnie ‌‌ minnie ‌‌ minnie ‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... Chichu ^^ 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 ㄥ𝓐ᗪ𝐲 𝓛𝔸𝐆ᵉŕ ♠️ 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. Raya Raya Raya
Last Comments :
bad girl
bad girl چهارشنبه, ۷ مهر ۱۴۰۰، ۰۴:۴۳ ب.ظ

چالش بی نام

۱. چه چیزی باعث میشه عصبی بشی ؟

 

نهار خوردن با کسایی ک بدم میاد 

یاداوری گذشته 

تحقیر شدن 

خیانت 

ادمای ضعیف 

قضاوت بیجا 

دروغ غیرضروری 

افراد بی منطق مثلااا همه چیز دان 

 

۲. چه چیزی باعث میشه وقتی عصبی هستی آروم بگیری؟
من؟نمیدونم بالاخره اروم میگیرم اما نوشتن باعث میشه حس خوبی بگیرم 

۳. چه چیزی باعث میشه از کسی خوشت بیاد؟


اخلاقش 

 

۴. چه چیزی باعث میشه از کسی بدت بیاد؟
 

خیلی چیزا باعث میشه 

مثلا اذیت کردم کسایی ک دوسشون دارم 

حرف چرت زدن 

خیانت 

ضعیف یا ترسو خطاب شدن خودم 

و چندین چیز دیگه 

 

۵. چه چیزی باعث میشه وقتی ناراحتی بخندی؟


وقتی ناراحتم اصن نمیخندم 

 

۶. چه چیزی باعث میشه بی‌حوصله بشی؟
 

 

۷. چه چیزی باعث میشه هیجان زده بشی؟
 

نمد ادمه با هیجانی نیستم اصن 

 

۸. بدترین ویژگیت؟
 

استرسی بودن؟

نمیدونم ویژگی بد زیاد دارم اما یکم شخصین

 

 ۹. خوب ترین ویژگیت؟

بشدت منطقی بودن 

قابل اعتماد 

قوی 

اروم و درونگرا 

رک 

باحوصله 

نداشتن اعتماد ب هیچکس 

مهربونی؟نمیدونم هستم یا نه شاید باشم 

 

 

۱۰. ویژگیت ک حس میکنی باعث ضربه خوردنات شده؟
من ویژگی ندارم ک باعث ضربه خوردنم بشه یا حداقل برخلاف دیگران کنترل میکنم همه چیزو 

 

منبع

 

پ.ن:واضحه ک حوصلم بشدت پوکیده؟:"

bad girl
bad girl دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۰، ۰۷:۵۷ ب.ظ

چالش 14 سوال از تو

1؛ کراشت؟

یه رازه 

2 ؛ چن درصد ذهنت منحرفه؟

99.9 

3 ؛ رنگ موهات و چشات؟

چشمام مشکی موهام ذاتا مشکی اما مدام عوضش میکنم 

4 ؛ موهات بلنده؟

عاوره 

5 ؛ کیوتی یا هات؟

اگه نخندم هات اگه بخندم بشدت کیوت اما از لحاظ اخلاقی کلا کیوت نیستم 

6 ؛ تاحالا شده خیلی ب کراشت فکر کنی؟

هوم اره 

7 ؛ رو چی اعتماد ب نفس داری؟

چشمام و مژه هام 

موها و ناخونام 

هوش بالام 

لبم 

کمرم 

 

 

 

8 ؛ عطری ک همیشه می زنی؟ ( مارکش )

ورساچ,لانکوم,نیناریچی,پلیس تو بی تتو ارت و  هزاران نوع دیگه من عاشق عطرم 

9 ؛ دوست داشتی چی ت دنیا حذف شه؟

خیانت و قضاوت بیجا 

10 ؛ دوست داشتی اونی ک ازش متنفری عاشقت شه؟

اره احتمالا میتونستم عذابش بدم جررر نه شوخی کردم نمد 

11 ؛ دوست داشتی ی دوقلو شبیه خودت داشتی؟ ....؟

معلومه ک نه 

12 ؛ مهربونی یا دلت می سوزه؟

برا کسایی  ک از ته دل دوسشون دارم مهربون برا بقیه دلسوزی 

13 ؛ می تونی خیلی سرد شی؟ ... ؟

 اره میتونم 

14 ؛ و در اخر می تونی کنار بخابی و لبمو ببوسی؟

به هیچ وجه ایش 


 

Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) 𝑩𝒂𝒃𝒚 𝑮𝒊𝒓𝒍 Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) 𝓀.𝒽𝒶𝓃𝑜𝓁.. .. 𝓀.𝒽𝒶𝓃𝑜𝓁.. .. Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) 𝓀.𝒽𝒶𝓃𝑜𝓁.. .. 𝓀.𝒽𝒶𝓃𝑜𝓁.. .. Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|) Jamais Vu(سولمیت سانا)(لی‌لی عشق منه :|)
Last Comments :
bad girl
bad girl پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۵۰ ب.ظ

چالش سی نامه ی 30 روزه

و بازهم منو یه چالش سی روزه ی جدید

اینبار یکم متفاوته و بازم ترجمش کردم خودم 

 

 

روز اول:دوست صمیمیت 

 

جدن ندارم دوست صمیمی 

 

 

روز دوم:کراشت 

 

خب کراش عزیزم بینهایت دوست دارم جوری ک نمیتونی حدسشم بزنی و حتی نمیدونی چقدر اما همیشه دوست خواهم داشت حتی اگه نباشی شاید اونموقع ک بهت گفتم جدی نگرفتی اما من کاملا جدیم کسی نیستم ک پا پس بکشم یا پشیمون بشم از انتخابت به عبارت ساده من دیگران نیستم :) 

 

روز سوم :به والدینت 

 

بابا :خب چی بگم جز اینکه دوست دارم 

 

مامان:نمیدونم از کجاش بگم حرفام بهت خ زیاده ولی نه جاشه نه زمانش فقط بدون خیلی وقته برام تموم شدی از همون زمانیکه به جای مامان به زنت تغییر پیدا کردی تموم شدی و بعدش فهمیدم دلیلم برای شغل ایندم چیزی جز اذیت کردنت نبود میخواستم بت ثابت کنم ازت بهترم اما دیدم بدون ثابت کردنم بهترم ازت حداقل دل نمیشکونم و میتونم بشنوم بدون قضاوت کردن 

 

روز چهارم:به خواهر و برادرتون 

 

ندارم خواهر و برادر تک فرزندم 

 

 

روز پنجم:به رویاهاتون 

 

رویای خاصی ندارم فقط اینکه یه زندگی اروم و بی حاشیه داشته باشم و بتونم درمانگر باشم چیزی ک همیشه خواستم و از ته دل بخندم باصدای بلند 

 

روز ششم:به یک غریبه 

 

راستش چیزی به ذهنم نمیاد 

 

روز هفتم:به اکست 

 

جدن حرفی ندارم تو این مورد 

 

 

 

روز هشتم:به بهترین دوست مجازیت 

 

دوست واژه ی نامناسبیه و ابدن اعتقادی بش ندارم  اما به پنج نفر میخوام چیزایی رو بگم 

 

اول پونیو:پونیوی مهربونم کسی که بدجنس ترین ادما هم دوسش دارن خیلی زیاد دوست دارم و تا توی نکبت برگردی میشه گفت میمونم 

 

دوم نونا:ای نونای کرم ریز حرص در بیار با اینکه این خصوصیتتو دوس دارم نابود کنم اما منکر مهربونیت نمیشم نکبت لاو یو 

 

و سه نفر دیگه ک بینهایت دوسشون دارم و دوس دارم حتما ببینمشون یبار نمیتونم دقیق حرفامو بگم ولی خب امیدوارم خودتون بفهمید 

 

 

روز نهم:کسی ک ارزو دارید اورا ملاقات کنید 

 

زیادن کسایی ک دوس دارم ببینمشون 

 

 

روز دهم:کسی که انقدرها ک دوست دارید با او صحبت نمیکنید

 

ایش خب درکت میکنم و میدونم سرت شلوغه بنابراین گله ای ندارم و از قبل قبول کردم  

 

 

روز یازدهم :فرد فوت شده ای که ارزو دارید با او صحبت کنید 

 

بابابزرگT_T جدن دوس داشتم ببینمت متاسفانه قبل دنیا اومدنم فوت کردی ولی خب عکستو دیدم و دیدم شباهت چهرم  ب تو بیشتر از بقیست پدربزرگ امیدوارم بعدا همو ببینیم T_T 

 

 

روز دوازدهم:شخصی که از او متنفر هستید/درد زیادی برای شما ایجاد کرده

مال من یه نفر نیست پنج نفره 

نمیخوام حال خودم و کسایی ک میخونن رو بد کنم سو حرفی ندارم اما میخوام اذیت شدن تک تکتونو ببینم بیصبرانه منتظر اون روز هستم 

 

 

روز سیزدهم :به کسی که میخوای فراموش کنی 

 

فراموش کردم خیلی وقته فقط چند تا خاطره ی کمرنگ مونده 

 

روز چهاردهم :به جایی /کسی که میخوای ازش فرار کنی

 

ماهشهر جاییه ک دوس ندارم باشم چون اصن بم نمیسازه

 

و شخصی ک ازش فرار میخوام بکنم خودمم احتمالا و افکار پراکندم 

 

 

روز پونزدهم:به شخصی که دلت براش  تنگ شده 

 

احتمالا خوده قدیمیم هستی تقریبا شیش سالگیم 

 

روز شونزدهم:به شخصی که توی کشور شما نیست و دلتنگش هستید 

 

داییییی عای میص یو اخرین بار چن ماه پیش دیدمت و دوباره رفتی بی معرفتT_T امیدوارم بازم برگردی 

 

 

روز هفدهم:راجب بچگیتون تا بزرگسالیتون  بنویسید (صادق باشید و خجالت نکشید,کامل بگید حتی اگر طولانی باشد )

 

زارتتت این نامه سختترین نامه تا اینجاست و مجبورم سانسور دار بگم 

خب من بچه ک بودم بسی محبوب بودم بابام دیوونه وار دوسم داشت برا همین اسممو پانته آ گذاشت مثله اسم خودشه یجورایی و برازندم بود 

مادربزرگ مادریم و   داییامم خیلی دوسم داشتن و با اسم پارمیس صدام میزنن البته دلیل دیگشم این بود ک مامانم تک دختر بود و شیش تا برادر داشت و بابامم هم تو فامیل پدری هم مادری مورد احترام بود 

منم بچه ی ارومی بودم خیلیم اروم همیشه یجا بودم بدون حرکت یا کار خاصی فقط ی مشکل  داشتم اونم این بود ک اصن خوابم درس نبود بد خواب بودم بیشتر تلویزیون میدیدم 

تا شیش هفت سالگی شیراز بودیم بعدش اومدیم ماهشهر و تا همون سن والدینم هم شاغل بودن هم دانشجو سو خونه نبودن منم پیش مادربزرگم بودم و با اون مطبش میرفتم تقریبا بیشتر بیمارستان پارس منو میشناختن چون هم دنیا اومده بودم اونجا هم مادربزرگم اونجا کار میکرد 

خلاصه بعدش ک اومدیم ماهشهر با عمو کوچیکم و مادربزرگ پدریم تو ی خونه بودیم اما همه میرفتن پی زندگیشون و منم زندگیه خودمو داشتم تنهایی تو خونه عاشق تنهایی بودم و هستم چون میتونم خودم باشم 

یادمه همیشه بم میگفتن خواهر یا برادر نمیخوای منم میگفتم نه بابام مال منه فقط...دیوونه ی بابام بودم و هستم خیلی بیشتر از بقیه ی خانواده دوسش دارم 

چهار سالم بود تصادف کردیم و من پام شکست مامانمم دستش شکست اما بابام خوب بود فقط بیهوش بودن هردوشون رفتیم بیمارستان و تموم اون زمان بابام پیشم بود نه کسی جز اون حتی مامانم بعد از اون من یادم میومد تصادفو و یبار ی وانت افتاده بود تو جوب منم رفتم پرسیدم کسی مرد یا نه؟ گاد همه داشتن از خنده میمردن اونزمان ک من پرسیدم اینو 

سه سالم بود دختر عموم دنیا اومد یادم نمیاد راستش اون زمانو اما بزرگتر ک شدم فهمیدم من بچه ی ایده ال مامانم نیستم اون دختر عمومو دوس داشت حتی تا همین پارسال ک زنده بود 

آنیتا یه دختر خوشگل و چشم رنگی بود موهاشم تقریبا روشن بود بیشتر ب مامانم شباهت داشت تا من 

برونگرا و احساسی بود بازم برعکس من که خجالتی بودم 

کلی دوست تو مدرسه داره و ی اکیپ هشت نفره هستن اما من تا جایی ک یادمه تنها بودم 

حتی مسعله ای راجب خونشون نیست ک ب دوستاش نگه اما من؟! هیچوقت به هیچکس حتی خانواده هم راجب مساعلمون نمیگفتم 

حتی استایلمونم متفاوت بود با هم من سنگین تر بودم اما اون تو خونه افتضاح تر از من بود 

اون بی پروا بود شاد بود اما من ادمی بودم ک ب همه احترام میذاشتم و کاریو خارج از حوزه ی خودم انجام نمیداد 

خلاصه زمان گذشت و گذشت من هیچی نمیگفتم ساکت میموندم تا بگذره یه دختر قانع بودم کسی نبودم ک ولخرج باشم یا اینجور چیزی توقع بیجا از کسیم نداشتم و متاسفانه بیشتر از سنم میفهمیدم دلیلی ک دلم با کسی صاف نبودم همین بود چون میدونستم خیلی چیزارو 

من گوینده جالبی نبودم اما شنونده ی خوبی بودم بابام میگف وقتی بچه بودی همیشه وقتی از مامانت عصبی بودم میومدم پیش تو غر میزنم توعم یجوری نگا میکردی انگار میفهمیدی 

ولی خب نمیشه همه چیو گفت اینا بهترین چیزایی بودن ک تجربه کردم بقیش سانسور خیلی داره نمیشه تعریف کرد جررررر 

بهرحال من الان کسیم ک میبینید فقط تو واقعیت کم حرف ترم 

 

 

 

 

روز هجدهم:کسی که  میخواستید باشه اما نیست 

 

نمیدونم فرد خاصی نیست 

 

 

 

روز نوزدهم:شخصی که از گذشته تو ذهنتون باقی مونده چه خوب چه بد 

 

از گذشته خیلیا تو ذهنم موندن اما مهم نیستن 

 

روز بیستم:شخصی که قلبتون رو خیلی بد شکونده 

 

بازم چیزی ندارم بگم:"

 

 

روز بیست و یکم :چند چیزی که باعث میشن از اروم به طوفانی  تبدیل بشید 

 

بخدا من اروم و طوفانیم یکیه اما 

 

انواع گل هدیه دادن بهم هم حساسیت دارم هم ازش بدم میاد مخصوصا گل رز قرمز 

سر و صدا,کتک کاری و ازین قبیل 

گریه کردن بقیه یا خودم فرقی نداره 

دختر بچه های لوس 

خیانت 

 

 

 

روز بیست و دوم:چیزی که اگه به عقب برمیگشتی تغییرش میدادی 

 

 

احتمالا هیچوقت نمیذاشتم کسی روم تا این حد تغییر بذاره و به خواست خودم زندگی میکردم

 

 

روز بیست و سوم:اخرین شخصی که بوسیدینش 

 

 

اهم خب بوسه داریم تا بوسه اما ازون نوعشو نداشتمو فک کنم اخرین کسی ک لپشو بوسیدم بابام بوده اونم دبستان بودم :" ذاتا اهل بغل و بوس و چمیدونم اینا نیستم

 

 

روز بیست و چهارم:شخصی که به شما بهترین خاطرات رو داده 

 

نمیدونم 

 

 

روز بیست و پنجم :شخصی که توی لحظات طوفانی زندگیتون میادش 

 

معمولا تو طوفانی ترین لحظات خودم تنهام حقیقتا دیگران قاطی مشکلاتم نشن بهتره 

 

 

روز بیست و ششم :اخرین شخصی که بهش یه قول دادید و تصمیم دارید بهش عمل کنید 

 

اه جمعه هفته پیش ب یکی قول دادم ک خب خصوصیه ادامش

خاطره ی اخرین شام خانوادگیتون 

 

 

 

روز بیست و هفتم :کسی که زندگیتون رو تغییر داد 

 

عای دونت نو 

 

روز بیست و هشتم:شخصی که ازش میترسی 

 

من از ادمای تحت فشار میترسم و ادمای ترسناک برام زیادن نمیخوام اسم بگم 

 

روز بیست و نهم:شخصی که هربار در ایینه میبینی (توصیف ظاهر) و بگید کدوم قسمت بدنتون رو بیشتر دوس دارید 

 

خب یه ادم عادی مثه بقیه دیگه قد متوسط 159 

میشه گفت چوب خشکه چون بسی لاغرم 

چشمای درشت مشکی و مژه های بلند...خداییش چشمام قشنگه همه هم قبولش دارن 

بینیمم که ولش اصن 

لبای متوسط صورتی رنگ البته مریض باشم سفید میشه 

موهای میشه گفت خیلی بلند و بینهایتتتتتتتتتت صاف اصن امکان نداره بشه موهامو حالت بدم برا هرعروسی بدبختی دارم باهاش و اینکه رنگ اصلیش مشکیه اما الان خرماییش کردم 

کلا بیبی فیسم شبیه بچه های دوازده سیزده سالم 

استایلم ک دیگه عادیم خب تو خونه معمولا تو هرفصلی لباس استین کوتاه میپوشم و شلوارک ورزشی شلوار بدم میاد 

برای بیرونم ک نگم بهتره عجق وجقم اصن 

 

اما من کلا چشمامو,موهامو,ناخنامو و دوتا چیز دیگه رو دوس دارم 

 

 

روز سی ام:کسی که هیچوقت نمیبخشینش 

 

 

من هیچوقت هیچکسو نمیبخشم 

 

 

بالاخره نحس ترین چالش سی روزه تمام شد :"

 

 | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) Arefeh 🍓🌈 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 Arefeh 🍓🌈 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) Arefeh 🍓🌈 Arefeh 🍓🌈 Arefeh 🍓🌈 Arefeh 🍓🌈 Arefeh 🍓🌈  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | ☕.  Kawaii کرموی لونا😐 (taehyunglover) کرموی لونا😐 (taehyunglover) کرموی لونا😐 (taehyunglover) کرموی لونا😐 (taehyunglover) ☕.  Kawaii کرموی لونا😐 (taehyunglover) کرموی لونا😐 (taehyunglover) ☕.  Kawaii کرموی لونا😐 (taehyunglover) ☕.  Kawaii کرموی لونا😐 (taehyunglover)  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | کرموی لونا😐 (taehyunglover)  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | کرموی لونا😐 (taehyunglover)  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 •  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | 𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧 𝐕𝐢𝐫𝐚𝐧𝐚 𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧 𝐕𝐢𝐫𝐚𝐧𝐚 🐰🌌 Miray 𝕬𝖑𝖟𝖍𝖊𝖓 ‌‌‌‌  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | Arefeh 🍓🌈 Arefeh 🍓🌈 Arefeh 🍓🌈 Arefeh 🍓🌈 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐)  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) اکانت دوم  آناناس:/ اکانت دوم  آناناس:/ اکانت دوم  آناناس:/ اکانت دوم  آناناس:/
Last Comments :
bad girl
bad girl جمعه, ۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۵۰ ب.ظ

چالش سی روزه ژورنال ماه اوریل

 

 

 

 

 

و باز هم منو یه چالش سی روزه جدید این یکیم بنظرم باحال بود شرکتیدم *-* این یکی منبعش یه عکس تو پینتریسته 

 

 

 

روز اول: ورزش مورد علاقه ت.

ایروبیک,شنا,دو میدانی,بسکتبال,یذره هم دفاع شخصی   تو همش ی سررشته ای دارم تقریبا 

روز دوم: بزرگ ترین ترس هات.

 

واضحا بگم من ادم ترسوییم اما بدترین ترسام درحال حاضر ایناست:

1.بازگشت ب گذشته یا تکرارش بی تردید میگم از گذشته متنفرم  اینجوری نیست ک  خیلیا فک میکنن من از اتفاقاتی ک تو خانواده افتاد و برای منم پیش اومد متنفرم و مطمئنم خیلیا مثه من از گذشتشون بدشون میاد دلیل روانشناس شدنمم اینه ک بتونم ب اونا کمک کنم 

2.دوباره زندگی کردن مادربزرگ پدریم با ما 

3.لو رفتن رازام ک روش بشدت حساسم 

4.وابستگی و اعتماد و در نهایت خیانت به اعتماد ...بشدت ازش میترسم 

5.عاشق شدن...جدن چیز ترسناکیه و خب تجربش کردم پارسال 

6.نشون دادن حس واقعیم به بقیه...من تو واقعیت تو ابراز هر احساسی مشکل دارم چه ناراحتی چ دوس داشتن البته ناراحتیو اصن نشون نمیدم تو واقعیت 

7.ادما....ادما ترسناک ترین موجودات کره زمینن فقط کافیه تو شرایط سخت قرار بگیرن خودشونو نشون میدن 

8سرو صدا و دعوا کردن...این یکیو از بچگی داشتم 

9.از فضاهای بسته,تاریک و روح و جن خیلیییی میترسم 

اینا برام از بقیش ترسناک ترن مخصوصا شماره یک و  دو و  سه و پنج 

روز سوم: یه شهر توی کشورت که دلت می خواد بقیه عمرت رو اونجا زندگی کنی.

 

شیراز یا تهران قطعا شایدم مشهد 

 

 

روز چهارم: یه نقل قول که می خوای باهاش زندگی کنی.

حتی اگه بدبخت ترین ادم دنیا هم هستی بخند با صدای بلند به مشکلاتت بخند حای اگه از درون داغونت کنن نشونشون نده 

روز پنجم: سه تا از بهترین سری های نتفیلیکس.

Friends 

Doctor Strange 

فیلم انگل 

روز ششم: 10 کاری که می خوای قبل از مرگت انجام بدی.


برم تا خرخره کیمچی بخورم 

دیدن بعضی از بیانیا 

پریدم از ارتفاع زیاد 

روانشناس شدن 

دور شدن از ادمای اطرافم 

با صدای بلند خندیدن 

بی حد خرید کردن 

عطر فروشی بزنم 

یه خونه بخرم 

یه ماشین مک لارن بخرم 

 یکیو بغل کنم مهم نیست کی باشه فقط بغلش کنم چون مدت زیادیه کسیو بغل نکردم 

 

 

روز هفتم: موقعیتی که می خواستی بگی نه، ولی مجبور شدی بگی "آره" و ازش پشیمونی.

 

اره خیلی ازین موقعیتا داشتم 

 

روز هشتم: ده بند/موزیسین/خواننده برتر.

 

همه بندای کیپاپ 

 

 

روز نهم: 10 تا خصوصیت که می خوای پارتنرت داشته باشه.

 

خببب 

 

1 منطقی باشه 

2 متفاوت با بقیه باشه 

3 جذاب باشه 

4 چشم مشکی باشه 

5 خیانتکار نباشه 

6دروغگو نباشه 

جاست همینا فعلا 
 

 

روز دهم: 10 تا جمله بنویس که بهت امید می دن، و برای 10 روز آینده اونارو بلند بخون.

 

فقط یه دوتا جمله هست 

1.همه چیز یروز تموم میشه به این روزا میخندی از ته دلت 

2.مهم نیست چند بار زمین خورده...همه زمین میخورن مهم بلند شدنه اونجاست که افراد قوی و ضعیف معلوم میشن 

جمله دوم رو خودم گفتم 

روز یازدهم: یه لیست از چیزهای کوچیک قشنگ زندگیت بنویس

 

اینکه هرشب خوابای عجیب و غریب میبینم راستش برام جالبه چون افرادیو میبینم که تو واقعیت باهاشون حرف نمیزنم یا اوناییکه تو مجازی هستن هم میبینم 

 

 

خب دیگه واقعا نمیدونم یادم نمیاد 

 

 

روز دوازدهم: چی باعث شد امروز بخندی؟

 

راستش امروز نخندیدم 

 

روز سیزدهم: 30 تا کاری که می خوای پیش از 30 سالگی انجام بدی.

 

یاخدا این همه کار؟!

1.اول اینکه خونه جدا  و ماشین بگیرم

2.به شغلی که میخوام برسم 

3.یه تتوی کوچولو دوباره بزنم 

4.به ادما کمک کنم 

5.ترسامو از بین ببرم  

6.برای همیشه شیراز زندگی کنم 

7.بیانیارو ببینم 

8.عطری که آرزوشو دارم بخرم 

 

خداییش چیز دیگه ای نیس 

 

 

روز چهاردهم: یه کار خوبی که امروز انجام دادی.

 

خب دیدم بابام گرفته بود برا اون کاپوچینو درست کردم برا خودمم شیرقهوه بعد بهش گوش دادم و بعد از اونم با الهام خانم راجب اینکه چرا از یکی دلخوره حرف زدم چیز خاصی نبودن درکل 

 

روز پانزدهم: یه نقل قول که تازگی ها خوندیش و روت تاثیر گذاشته.

میدونستی تنها عضوی از بدن که سرطان نمیگیره قلبه؟! اون فقط دوست داشتن حالیش میشه این ماییم که بهش نفرت ورزیدن رو یاد میدیم 

 

_will you be my boy again?!

روز شانزدهم: چی عصبانیت می کنه؟

 

من خیلی مواقع عصبی میشم اما نشونش نمیدم ولی چیزایی که عصبیم میکنن 

_ خیانت بزرگترین نقطه ضعفم 

_دروغ 

_تهمت بی جا زدن 

_دیدن ادمایی که ازشون بدم میاد مخصوصا مادربزرگ پدریم 

_گریه کردن بقیه واقعا عصبی کنندست 

_ادمای ضعیف 

_وقتی نتونم کاری ک میخوام رو انجام بدم 

_مجبور شدن ب انجام کارا 

اما تو صدر همش خیانته 

 

روز هفدهم: چیزهایی که درباره پدر و مادرت دوست داری و  چیز هایی راجبشون که ازشون بدت میاد .

 

ذاتا افراد کمی هستن ک از خانوادشون بطور کل راضی باشن و خب منم مثه بقیم دیگع 

راجب مامانم حرفی ندارم بزنم اما راجب بابام میگم 

اول خوبیاش:

1.بابام خیلیییی زیادددد مهربون و احساساتیه و عاشق بچه هاست

 

2.با اینکه ادم مذهبیه اما در رابطه با من اصن کاری نداره مثلا من تا کلاس هفتم حتی برای بیرون رفتنم شال نمیپوشیدم و اخرم عموم گفت زشته دیگه نپوشی و خب بقول همون طرف پوشیدن و نپوشیدن من یکیه 

 

3.توی خیلی از مساعل نظر من اولویته چون هم خودش و هم مامانم ادمای احساسی بودن و من بودم ک منطقیم تو کل خانواده و البته ک دلیلش یچیز دیگع هم بود 

 

4.خب بابام نسبتا با احترام باهام برخورد میکنه و اگه نخوام بغلم کنه یا نزدیکم شه قطعا اینکارو نمیکنه 

 

5.اگه مریض باشم و حتی قدیما اون بود ک کارامو میکرد و حتی الانم وقتی نمیتونم زیاد تکون بخورم جای خوابمو اون جمع میکنه و برام هم پدر بوده و هم مادر 

 

6.تنها کسی بود ک وقتی دیگران قیافمو,هیکلمو و حرف زدنمو مسخره میکردم کنارم بود 

 

7.اسمم رو بابام انتخاب کرد چون معتقد بود من مثله اسمم یه تیکه از ماهم و میتونم زندگی اون دوتارو روشن کنم و تنها کسیه ک فک میکنه اسمم برازندمه و اسمامون تقریبا مشابه هستن 

 

8.مثه بقیه خانواده ها سر درسم حساس نبود و نیست و حتی سر مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی کاریم نداره 

 

9.خداروشکرررررر اصن خوشش نمیاد زن یا دختر تو خونه کار کنه و چون تک فرزندم رسما هیچ کازی نمیکنم تو خونه و کسیم کاریم نداره 

 

10.عام و اینکه بابام همیشه میگه من سلیقم تو سه چیز عالیه یک انتخاب عطر,دو انتخاب غذای خوب,سه ترکیب رنگها و استایل 

 

11.من شباهت زیادی به بابام دارم هر دو تیز هستیم و از جمله افراد باهوش و با سیاست فامیلیم و من براش دقیقا مثله اب روی اتیشم وقتی عصبانیه 

 

12.میگه که وقتی یکی میزندت یا اذیتت میکنه اگه یبار زد تو دوبار یا سه بار بزن نزار کسی بزنتت یا اذیتت کنه 

 

و اما بدیاش:

1.بینهایت ادم عصبی شده شاید با من کار نداشته باشه اما تحمل کاراش گاهی از حد خارجه 

 

2.وقتی ناراحته هیچ شباهتی ب حالت عادیش نداره و عین مادربزرگم میشه و خب کاراش جدن زشتن 

 

3.با اینکه با انتخاب رشته و اینای من کاری نداشت اما با شغل اینده خیلی کار داره میگه یا دندونپزشکی یا جراحی قلب و البته ک مخالف صددرصدی روانشناسیه اما من فک نمیکنم کوتاه بیام اینبار

 

4.نمیدونم این بده یا نه اما معتقده ک من یه ادم بی احساس و سنگدلم و خوشحاله مثه بقیه خر نمیشم 

 

5.از یچیز من متنفره اونم اینه ک من دیوونه وار بابامو دوس داشتم اما هیچوقت حقو حتی روبروشم بهش نمیدادم و حقو به مامانم میدادم 

 

6.مقصر همه چیزو مامانم میدونست و میدونه مثلا وقتی  رفتم روانشناس هم میگفت تقصیر اونه با اینکه هیچ چیز اونجوری نیست 

 

7.بابام کسیه ک بیشتر از هرکسی تو دنیا دوسش داشتم اما متاسفانه کاری کرد از خیلی از چیزا متنفر شم و بترسم با اینکه اونکار رو در حق من نکرد اما بعضی اتفاقات تو سن کم تاثیرات بدی میزارن و خب هنوز باهاش حتی راجبش حرفم نزدم اما نمیشه فراموش کرد مخصوصا چیزیو که انگار فوبیا تو وجودته و ازش بدت میاد و خب بنظرم الکی دلیل اوردن براش کار درستی نیست 

 

8.بدترین چیزش اینه ک همیشه میگه من باید از زندگیم راضی باشم چون دلیلی برا ناراضی بودن ندارم 

 

9.از گریه کردن و نشون دادن ناراحتی من متنفره میگه گریه مال ادمای ضعیفه و اگه اینکارو بکنم تهش باید برم اشتی کنون بنابراین منم اهل گریه کردن نیستم به هیچوجه و کلا وقتی ناراحتم شاد تر میزنم 

 

اما با تموم بدیاش خوبیاش زیاد ترن شایدم من اینجور میبینم بهرحال من مثه اکثر بچه های تازه به دوران رسیده نیستم ک از همه چیز ناراضی باشم یا بخوام چسناله کنم و ازین چرت و پرتا من فقط واقع بین به رفتاراشون نگاه کردم 

 

روز هجدهم: یه نصیحت به خود جوانترت بده.

 

لازم نیست برای کسایی خودتو اذیت کنی که خودخواهن و حتی نمیشناسنت...نه سنتو میدونن نه تاریخ دقیق تولدتو و خودت رو دوست داشته باش حتی اگه نفرت انگیز ترین ادم دنیایی عاشق خودت باش و اینو بدون لازم نیست همیشه بی نقص باشی یا بهترین باشی تو ادمی و هرکسی نقصایی داره 

 

روز نوزدهم: فعالیت هایی که وقتی حوصله ت سر رفته دوست داری انجام بدی.

 

 

فیک مینویسم و میخونم 

ج ح بازی میکنم (از من ب شما نصیحت بازی نکنید )

فیلم یا سریال میبینم 

درس میخونم معمولا یا انگلیسی یا ریاضی 

یه بلایی سر قیافم میارم :/ 

پاسور یا منچ و مارپله بازی میکنم 

 

 

روز بیستم: 10 تا سوال بنویس تا با دوست پسرت یا دوستت بازی "boyfriend, friend tag" رو بازی کنی.

بازیه نکبت باریه راستش فک نمیکنم بازی کنم اما احتمالا راجب گذشته طرف ازش میپرسم 

 

روز بیست و یکم: 5 تا پادکستی که بهشون گوشی می کنی.

گوش نمیدم اصن 

روز بیست و دوم: اگه یه قدرت ماوراءطبیعی داشتی، اون چی بود؟

ذهن خونی و توانایی تشخیص دروغ در افراد یا دیدن روح ادما 

روز بیست و سوم: نظرت درباره زودیاک ساینت.

میدونی تقریبا میخوره اما بخشیش میگه ادمای رویاپرداز ک خب من اصلا رویاپرداز یا خیال پرداز نبودم و نیستم از طرفی گفته افراد اجتماعی ک بازم نیستم من 

روز بیست و چهارم: یه رویا/آرزویی که هر از گاهی آرزوش رو داری. (می خوای به حقیقت بپیونده.)

رویا نه اما یه ارزویی که دارم اینه ک بتونم روانشناس شدن خودمو ببینم چون فک کنم لیاقتشو بیشتر از هرچیزی دارم و برازندمه 

روز بیست و پنجم: خودت رو کسی می دونی که معمولا کارهاش رو به تعویق می اندازه؟

 

نه به هیچوجه از به تعویق افتادن کارا متنفرم هرچیزی باید طبق برنامه پیش بره 

 

روز بیست و ششم: یه اتفاقی که این ماه برات افتاد و تو از بابتش شکرگذاری.

چیزی نبوده فقط شاید برگشتن دونفر بوده همین  

روز بیست و هفتم: خودت رو از لحاظ چهره و اخلاق توصیف کن و درباره زشتی و زیبایی و بدی و خوبی اخلاقت توضیح بده 

او مای گاد سوال یکم سختیه برام 

چهره:چشمای درشت و مشکی و مژه های پر و بلند,لبای خب نمد چجوری بگم اما تو مایه های جنیه ب پ هست,دماغ بیریخت دارم _-_,موهای  بسیار بلند و مشکی رنگ صاف و خب رنگ پوستمم گندمیه رو به سبزه هست 

و از لحاظ چهره بدک نیستم اگه دماغمو فاکتور بگیریم چشمامو و لبا و موهای خیلی قشنگی دارم مخصوصا چشمام سو فک کنم از یک تا ده ب خودم 6 بدم و اینکه بنده بسی بیبی فیسم اصلا ب دخترای هفده ساله نمیخوره چهرم همه هم همینو میگن_-_

 

از لحاظ اخلاق:یه istj هستم 

درونگرا,منطقی,رازدار,کم حرف و اهل سکوت درواقعیت,نسبتا سرد و خشک,عاقل و باهوش,تیزبین و سیاستمدار,اهل فکر و عملم نه حرف زدن,ادم در ظاهر ریلکس در باطن بشدت استرسی و مضطرب,بینهایتتتتتتتتت خجالتی و منزوی,منحرف در باطن,تشخیص دهنده راحت احساسات, کسی که نمیتونه احساسات واقعیشو نشون بده,و ادم بشدت کینه ای,گاهیم بشدت مغرور و نسبتا رک البته مواقع خ کم,ینمه خ کم حسود ک خب ب هرچیزی حسادت نمیکنم جدن,صبور و قانع 

 

خب اخلاقم نه خوبه نه بد ولی اذیتت کنندست ینمه 

 

روز بیست و هشتم: 10 تا چیزی رو بنویس که می خوای از شرشون توی زندگیت خلاص شی.

 

1.گذشته 

2.کسایی که رو اعصابمن و نود درصدشونم دخترن 

3.کنکور نکبت بار 

4.زندگی با خانواده 

5.عذاب وجدان 

6.دلتنگی 

7.قلب و عشق 

8.درس خوندن 

9.صدام بی تردید 

10.خجالت بیجا 

 

روز بیست و نهم: افکارت درباره مردن.

 

خب من از جمله افرادیم علاقه شدیدی به مردن دارم نه برا چسناله و اینا نه دلایل من متفاوتن مرگ رها شدن از زندگی مسخره ی اینجاست ک بالاخره تموم میشه و قطعا بهتر از تحمل ادمای مسخره این دنیاست مرگ حس ازادی و رها شدن داره دیگه گریه نیست ناراحتی نیست مرگ برای من اینجوریه

روز سی ام: بدترین اخلاق هات رو بگو.

 

_خجالتی بیش از حد من شاید اینجا نشون ندم اما خجالتی بیش از حدم جوریکه هنوز تا هنوزه جلوی بزرگترا واژه دوس پسر و دوس دختر و رل رو اینارو نمیگم 

_حسادت....من اینجوری نیستم ک الکی حسادت کنم من فقط به بچه ها بیشتر حسودیم میشه 

_ناتوانی بیش از حد تو بیان احساسات....فک کنم بزرگترین مشکلمه 

_کینه ای بودن....هیچ چیزو فراموش نمیکنم و نمیبخشم حاضرم بگذرم اما نبخشم 

_استرسی بودنم جدن سر چیزای چرتم من استرس میگیرم 

 فک کنم همینا باشن نمیدونم واقعا 

عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 *-* Anita عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 *-* Anita *-* Anita عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 *-* Anita عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 *-* Anita عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦 *-* Anita عشقه نادی ام کسی روم چش نداشته باشه😐🔪 من یه خرم😐Li^^liبستنی قیفی کاترین🍦  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | Chichu ^^ 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵 ... 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) ZiZi -_- ZiZi -_- ZiZi -_- 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) ☕.  Kawaii ☕.  Kawaii 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) ☕.  Kawaii ☕.  Kawaii ☕.  Kawaii ☕.  Kawaii ☕.  Kawaii 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐) 𝓴.𝓱𝓪𝓷𝓸𝓵.. (میچانک😂😐)
Last Comments :
bad girl
bad girl دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۳۰ ب.ظ

سی روز سی سوال از دارک کویین *-*+پایان چالش

اولین روز : به نظر خودت چه چیزی در شخصیتت جالبه ؟

اممم احتمالا منطقی بودنم من ادم بشدت منطقیم و خیلی کم پیش میاد به احساساتم اهمیت بدم و احتمالا زیادی از حد باهوش و تیزبین بودنمه گاهی قبل از اینکه بقیه بم بگن من خیلی چیزا رو میفهمم 

 

دومین روز : اگه بخوای یه استارت- آپ ( همون بیزینس و تجارت ) راه بندازی، اون در مورد چی خواهد بود ؟

عاممم کارخونه شکلات تلخ لعنتی خیلی خوش طعمه 

 

سومین روز : شب یا روز و چرا ؟

 

شب بخاطر ارامشش و از همه مهم تر نبودن کسی کنارم 

 

چهارمین روز : ترجیح میدی به دریا بری یا کوه ؟

دریا قشنگ تره 

 

پنجمین روز : به بهشت و جهنم اعتقاد داری ؟ 

اره اعتقاد دارم و اینکه از نظر من جهنم هرکسی اون عذاب وجدانیه ک تحملش میکنه 

 

ششمین روز : خیال یا واقعیت و چرا ؟ 

واقعیت...ترجیح میدم چیزیو باور کنم ک وجود داره نه چیزی ک قرار نیس بش برسم قبلا وقتی مثلا ی بچه ده ساله بودم خیلییییی خیال پرداز بودم اما الان اصلا از اهل حتی رویا داشتنم نیستم 

 

هفتمین روز : آیا خودت رو فردی برنامه ریز میدونی؟ 

 

اممم یجورایی اره برنامه ریزیم خوبه 

 

هشتمین روز : زندگی برای کار، یا کار برای زندگی ؟ 

کار برای زندگی 

ما برای اینکه زندگی کنیم باید کار کنیم 

 

نهمین روز : مسئولیتی که ازش سر باز میزنی ( از انجامش امتناع میکنی ).

 

کارای خونه از کوچیکترینش مثه جمع کردن سفره بگیر تا بزرگاش فقط یبار انجام دادم فک کنم 

اخیرا مراقبت کردن از سایرین نزدیکان:/

اهمیت ندادن به سلامت جسمی 

همینا به ذهنم رسید 

 

 

 

دهمین روز : چیزهایی که تو رو قدرتمند و توانمند میکنن.

اهمیت ندادن به اطرافیان مزخرف 

مستقل بودن 

سالم غذاخوردن و زندگی کردن تقریبا 

بی اهمیتی نسبت به مشکلات اطرافم جدیدن تو خونه 

نشون ندادن احساسات واقعی 

درونگرا بودن 

گوش دادن به کسایی که واقعا نیاز بهش شنیده شدن دارن 

 

یازدهمین روز : به نظرت گیاهخواری صحیحه ؟ 

خیر بشدت مخالف گیاهخواریم ولی خب هرکسی سلیقه ای داره منم گوشت خوارم بشدت و بنظرم خیلی از پروتیین هایی ک توی گوشت هست توی گیاه نیست از طرف دیگه فقط زمانی ک میخواستم رژیم بگیرم مجبور شدم تقریبا سه ماه به گیاهخواری رو بیارم برا همین ابدا خوشم نمیاد ازش بهرحال ادما متفاوتن و این نظر منه 

 

دوازدهمین روز : لیست ده چیزی که نمایانگر تو هستن

_the truth untold 

_Black swan 

_Fox and wolf 

_باله 

 راستش فقط همیناست دیگه چیزی نیست 

 

سیزدهمین روز : ده چیز رو نام ببر که بهت استرس میدن.

راستش من ادم بشدت استرسیم و اینو پون و نونای جینگولمم فهمیدن 

-اینده 

_دور شدن از کسایی ک دوسشون دارم 

_فهمیدن بودنم تو بیان توسط دد گرامی 

_باختن 

_امتحان 

_حال بد اطرافیانم 

_گم شدن دفتر خاطراتم 

_فاش شدن رازام 

_قبول شدن تو کنکور 

_سروصدا و دعوا کردن 

_دیدن کسایی ک ازشون بدم میاد 

_از دست دادن کسایی ک دوسشون دارم 

 

چهاردهمین روز : اگه میتونستی پنج تا حرفه/اخلاق/مسیر زندگی ت رو عوض کنی، اونها چی بودن؟

قطعا این بود ک کمتر منطقی میبودم و بیشتر ب بقیه کمک میکردم و انقد مطیع چن نفر خاص نبودم و سرکش و عوضی بار میومدم و گیتار زدن و نقاشیو ادامه میدادم و  الکی  خودمو اذیت نمیکردم و بیشتر خودمو دوس داشتم 

 

پونزدهمین روز : در مورد چیزهایی که میخوای تو کشورت تغییر بدی بنویس.

 

قطعا برداشتن کنکور سراسری و یه روش راحت برای طلاق و اینکه بچه ها با والدین تا اوجش پونزده سالگی زندگی کنن و بعدش برن خونه خودشون 

ازدواج رو ممنوع کنن:/  جدن یکی از فانتزیامه 

و اینکه هرکسی بتونه بدون معدل و کنکور و اینا شغلشو انتخاب کنه 

 

 

شونزدهمین روز : نظرت در مورد داشتن فرزند. 

 

مخالف صددرصدی بچه داشتنم چون معتقدم مادر خوبی نمیشم و دلیل دارم براش از طرفی من ادمیم ک ابدا بتونم بودن کسی کنارمو تحمل کنم  چ برسه ب ی بچه  و دوس ندارم چیزی مانع موفقیتم بشه حتی اگه اون چیز خانوادم یا بچه و این کوفت و زهرماریا باشه 

در اخر من دوس ندارم کسیو بدبخت کنم و بیارم جایی ک ارزش بودن رو نداره 

 

 

 

هفدهمین روز : از تولد تا مرگتون رو به صورت طرح کلی ( یه جور خلاصه ) بنویسید. 

 

یک تا چهارسالگی:راه رفتن,حرف زدن

 

پنج تا ده سالگی:تغییرات کلی از احساسات به منطق,دور شدن از خیلیا,درونگرایی,کیپاپر شدن 

 

یازده تا چهارده سالگی:درس خون شدن,غذا خوردن بشدت,خودخواهی,برداشتن چتری هام بعد از شیش سال و تغییر مدل موهام 

 

پونزده تا هفده سالگی:بازم درس خونی,کم حرفی,ورزش کردن,رژیم گرفتن بصورت جدی,سرد شدن نسبت به همه,یاد گیری بی تفاوتی,کنار اومدن با همه چیز  

 

هجده تا پایان عمرم:نمیدونم 

 

هجدهمین روز : قهرمان بچگی های تو کی بوده؟ 

 

 

کسی نبوده جدن شااااااید مامانم بود چون اون ی زن همه چیز تموم بود ولی بعدن اصلا کسی نبود ک من تو ذهنم ساختم پس قهرمانی یجورایی نداشتم و ندارم 

 

نوزدهمین روز : یه نامه به اولین عشقت

 

اهم سلام عشق اولم عاا نمد چی بگم راستش البته من خیلی بچه بودم که اسم تورو گذاشتم عشق 

اممم چیزی برا گفتن ندارم فقط اینکه خداروشکررر از شرت راحت شدم و دارم زندگیمو میکنم 

 

 

 

بیستمین روز : پدر و مادرت چطور با هم آشنا شدن ؟ 

 

دقیق نمیدونم ولی فک کنم فامیل بودن ؟!اره فامیل بودن دختر خاله و پسر خاله متاسفانهههههههههه تف بر ازدواج مخصوصا فامیلیش 

 

 

بیست و یکمین روز : پنج چیز برای به یاد آوردن، وقتی اوضاع سخت و غیرقابل تحمله.

1.هنوز عطرای زیادی مونده که تست نکردم و مغازه عطرفروشی نخریدمXD

2.یکی داره بخاطرم تلاش میکنه 

3.من باید برم دانشگاه و مستقل شم 

4.نمیدونم 

5.نمیدونم فک نکنم چیزی باشه 

+مدیونید فک کنید من دیوونه عطر و ادکلنم 

 

 

بیست و دومین روز : من خوشحالم که این چیزها در این ماه برام اتفاق افتاد :

دونفر ازدواجشون کنسل شد خداروشکررر 

دوتا عطری که دوس داشتمو خریدم هرچند فیک 

تو ازمایشم چیز چندان خاصی نبود 

موهامو خرمایی کردم 

لاک جدید خریدم 

جزء سی قرانو حفظ کردم 

درسام تموم شدن 

بالاخره فهمیدم میخوام چیکاره بشم 

بابام کمتر میومد خونه 

دو کیلو ورزن کم کردم 

و همین دیگه فک کنم 

نصف لباسامو بخشیدم به بقیه 

 

بیست و سومین روز : کاری که میخوای انجام بدی تا در یادها بمونه 

 

به بقیه گوش کنم تا اخرین لحظه عمرم 

خشونت مدرسه ای رو ریشه کن کنم 

به قاتلین قتل های غیرعمد کمک کنم 

و به سازمان جهانی یونیسف بپیوندم 

به بچه های بی سرپرست و بدسرپرست کمک کنم 

جاست دیس 

 

 

 

بیست و چهارمین روز : چه کارایی انجام میدی وقتی میخوای از ( از مشکلات و سختی ها ) فرار کنی ؟

🗝 

هیچی فقط منتظر میمونم تا بالاخره تموم شه گاهیم چند تا ظرف میشورم ولی خودمم میدونم فرار کردن از سختی ها غیرممکنه 

 

 

بیست و پنجمین روز : فصل مورد علاقت و چرا ؟

تابستون D:

زمستون 

چون سرده 

 

بیست و ششمین روز : سبک خوراکی و غذایی مورد علاقت.

انواع مرغ فقط تو خورشت نه 

غذاهای کبابیو دوس دارم 

غذاهای ایتالیایی هم عالین 

همبرگر و مرغ سوخاریم میدوستم 

خرچنگم دوس دارم اما ماهی  ومیگو نه زیاد 

 

 

بیست و هفتمین روز : زندگی کاری ایده آل خودت رو چطوری تصور میکنی؟ 

 

 

یه زندگی ک داخلش خودم تنها باشم تو یه خونه نسبتا کوچیک خودم کار کنم و زندگیمو بچرخونم 


بیست و هشتمین روز : پنج چیزی تو رو سرخوش میکنه؟

 

ترجمه کردن 

غذا خوردن 

لبخند اوردن ب لب بقیه 

شنا کردن 

دویدن 

 


بیست و نهمین روز : آیا حضور من، در دنیا تغییری ایجاد کرده ؟ 


نه قطعا نکرده فقط به لطف بعضی چیزای بنده خانوادم نسبت ب بقیه جایگاه بالاتری دارن 

 


سی امین روز : به چه کسی شباهت ( از لحاظ ظاهر ) داری ؟ 

راستش یکم خیلی کم ب بابام شباهتی به مامانم ندارم چهرمون از همه لحاظ برعکسه 

اما کپی برابر اصل یکی دیگه هم هستم فقط موهای من خیلی بلند و صافه موهای اون کوتاهه 

 

 

 


اند پایان چالش بالاخره اینم تموم شد جدن خسته نباشم 

K.нαησℓ `. K.нαησℓ `. K.нαησℓ `. K.нαησℓ `. 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya هایدوک Rooni AM.NAMKOOKV :) Rooni AM.NAMKOOKV :) Rooni AM.NAMKOOKV :) LiLi_karlA🍓 LiLi_karlA🍓 Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) Park hae ray  (پشمالوی فاکر :|) • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • • 𝐉𝐈𝐖𝐎𝐎 • 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 Sana Pater .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 .. 𝙋𝙖𝙧𝙞𝙣𝙖𝙯 𝗝𝗼𝗵𝗻 ‌‌‌‌‌‌ ‌ 𝗝𝗼𝗵𝗻 ‌‌‌‌‌‌ ‌ 𝗝𝗼𝗵𝗻 ‌‌‌‌‌‌ ‌ Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya 𝗝𝗼𝗵𝗻 ‌‌‌‌‌‌ ‌  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | ☕.  Kawaii
Last Comments :
bad girl
bad girl يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۶:۱۵ ب.ظ

چالش سی روزه نوشتن+اپدیت+بالاخره پایان چالش

اهم تصمیم گرفتم به این چالش جواب بدم و اینکه این پست هرروز اپدیت میشه *-*

 

 

بریم سراغ چالش*-*

 

روز اول : لیست ده چیزی که واقعا خوشحالت میکنن.

خب سوال سختیه یجورایی اما 

1.نقاشی کشیدن توی بالکن یا پشت بوم 

2.صحبت کردن هرچند کم با ادمایی که دوسشون دارم چ بیان چ واقعیت بخصوص کراش دیرینم 

3فیک خوندن(اصلا اینو که میخونم گل از گلم میشکفه)

4.مشاوره دادن و کمک کردن به دیگران 

5.فن گرلی کردن و هرچیزی مربوط به کیپاپ و کیدراما باشه 

6.تنهایی قدم زدن 

7.کتاب خوندن 

8.قران خوندن و نماز خوندن 

9.ورزش کردن بخصوص شنا کردن هرچند نمیتونم ب خودم فشار بیارم 

10.ناخنامو لاک زدن یا موهامو رنگ کردن بشدت عاشق این دوکارم 

 

(جدن چقد چیزایی که باعث خوشحالیمن عجیبن بعضیاشون )

 

روز دوم : درباره چیزی بنویس که یک نفر دربارت گفته و هیچ وقت فراموشش نمیکنی.

امممم خب دوتا چیزو هیچوقت یادم نمیره 

اولیش اینکه یکی که نمیخوام بگم کی بود بم میگفت بودن با من بزرگترین اشتباه زندگیش بوده میگفت من ادم جالبی نیستم و تقریبا بدون بابام هیچی نیستم میگف شخصیت ضعیفی دارم و ظاهر و باطنم یکی نیست 

دومیش اینکه  یکی بود که میگف من مایه دردسرم فقط و اگه بخاطر هوش بالام نبود تا الان اصلا کسی حتی بام حرفم نمیزد میگف هرکسی میاد نزدیکت  یا بخاطر کمک گرفتن ازته یا بخاطر یه مسعله دیگه که نمیخوام بگمه و متاسفانه این حرف قبلا بدجور عصبیم میکرد 

 

روز سوم : سه تا از مهم ترین چیزهایی که آزارت میدن.
 

1.ازدواج چ مجازی چ واقعی درهرصورت ازارم میده حتی اگه با عشق باشه دلایلمم شخصیه 

 

2.خیانت من تو این مورد بشدت حساسم و اصلا قابل بخشش نیست برام و هیچوقت نبخشیدم و اینکه بنظرم کار واقعا زشتیه حالا چ تو روابط عاشقانه باشه چ دوستانه چ هرچی دیگه 

 

3.زیر پا گذاشتن خط قرمزام ک شامل خانواده(هرچند منظورم فقط بابامه),دروغ,فریبکاری,دخالت بیجا,تهمت,اذیت کردن کسایی که دوسشون دارم,مسخره کردن,سو استفاده از اخلاق و رفتارم,و چند تا چیز دیگه میشن هستن 

 

 

روز چهارم:درباره شخصی بنویسید که به شما الهام میبخشد 

خب اصولا الهام بخشه  خاصی ندارم اما بنظرم بابام میتونه بهترین الهام بخش باشه و دلیلشو نمیتونم بگم ولی تو کیپاپم افراد زیادی هستن که الهام بخشمن مثلا اعضای بی تی اس(مخصوصا وی و شوگا),کیم سونگ کیو(عضو اینفینیت ),سویون(عضو جی ایدل),هیونا و.... بنظرم الهام بخشهای خوبین 

 

روز پنجم:لیست پنج مکانی که دوست دارید برید رو بنویسید.

 

راستش دروغ چرا واقعا جای خاصی تا الان دوس نداشتم برم اما یجورایی دوس دارم یبارم ک شده برم ججو و بوسان چون باحالن بنظرم همین 

 

روز ششم:پنج راه برای بدست اوردن قلب شما.

 

راستش خب یکم سخته و منم اصولا سخت گیرم 

1.بی شخصیت نبودن راه اوله از افراد بی شخصیت متنفرم مخصوصا اوناییکه بخاطر بقیه خودشونو کوچیک میکنن 

 

2.صداقت...هرچی صادق تر زودتر گرم میگیرم 

 

خب بی شوخی همینا هم بزور گفتم چون من قاعدتا از هرکسی خوشم نمیاد از جمله افراد لوس بی بخار ک زرتی قهر میکنن 

 

روز هفتم:لیست ده اهنگی که الان دوستشون دارید.

خب زیادن چن تاشو میگم 

Fake love

the truth untold 

Can you hold me 

I hate you i love you 

Boomerang 

Stay gold 

Stay 

Fine 

Lonely 

Nothing Like us 

Princes don't cry 

و... 

 

روز هشتم :چیزی که ذهنتون رو مشغول کرده و دارید به اون فکر میکنید رو به اشتراک بذارید.

 

خب من ذهنم هرروز درگیر چیزای مختلفیه که دوس ندارم دیگران ازش باخبر شن ولی الان دوتا چیز بینشون مهم ترن 

1.یه مشکل خانوادگی

2.امتحانام و تابستون که بینهایت مهمه 

 

نهم: چندتا از جملات حکیمانه ای که باهات صحبت می کنن (!) رو بنویس.

راستش اصلا چیزى به ذهنم نمیرسه أما ...

بعد از هر سختى بالاخره اسونى میاد و همه چیز تکون میشه یروز

روز دهم: درباره چیزی بنویس که خوب حسش می کنی؟

اممم نفهمیدم منظورشو

روز یازدهم: چیزی که همیشه درباره ش فکر می کنی که "چی میشد اگه..."

راستش زیاد فک کردم بش مخصوصا ب اینکه چیمیشد اگه ادم بهتر و صمیمى ترى بودم 

روز دوازدهم: پنج تا از نعمت های زندگیت؟

1.اراده قویم

2.هوش زیادم

3.سلامتى 

4.متکى نبودن به أفراد 

5.نداشتن دوست صمیمى تو واقعیت

روسیزدهم: براى چه چیزی هیجان زده ای؟

راستش براى کنکور بینهایت هیجان زدم البته نه برا خودش برا بعدش منظورمه

روز چهاردم: فیلم مورد علاقه ت که هیچ وقت از دیدنش خسته نمی شی؟

عاممم فیلم اونجرز فیوریتمههههههههه میمیرم براش کلا مارول عشقه

روز پانزدهم: bullet-point your day (نمی دونستم به فارسی چی می شه دقیقا :|)

خب صب بیدار شدم ظرف شستم بعدش تا نهار تقریبا بیکار بودم بعد نهارم رفتن دیجى کالا یه چیزى بخرم و الانم که اینجام

روز شانزدهم: چیزی که دلت براش تنگ می شه؟

ادماى قدیمى خانوادمون و یه بنده خدایى اینجا و شاید دلتنگ قبلا خودمم یذره باشم

روز هفدهم: درباره علامت زودیاکت بگو، و اینکه باهات تطابق داره یا نه؟

عام تا حدى درسته...من متولد برج حوتم و ویژگیاى ابن ماه همش با من سازگار نیست ملایم و متعادل بودن و اروم بودن کاملا درسته اما رویاپردازى به هیچ وجه

روز هجدهم: 30 تا فکت درباره خودت؟

1. از انواع شیرینیجات زیاد خوشم نمیاد مخصوصا از کیک اما چیزای تلخ یا تند رو دوس دارم 

2. طرفدار ناجور فیلمای کمپانی مارولمممممم

3. توی نقاشی مهارت دارم و روی بومم نقاشی میکشم 

4. کم خرج میکنم و بیشتر لباسامو هدیه میگیرم 

5. برخلاف دوره دبستانم ک درسم گند بود منهای سال اخرش دوره راهنمایی خرخون بودم 

6. معمولا خیلی کم وویس میدم و بیشتر تایپ میکنم 

7. از هرچی ادم خیانتکار دروغگوعه بدم میاد خیانتم از نظر من فقط عاشقانه نیس 

8. عاشق موهای بلندمم و از بچگی عادت داشتم بازشون میزاشتم چون هم خیلی صافن هم بلندن 

9. خیلی دیر گرمم میشه و بعد از اونم زود سردم میشه

10. دستام بطرز عجیبی همیشه عین یه تیکه یخه بطوریکه وقتی دست بعضیارو برا احوال پرسی و اینا میگیرن مردم تعجب میکنن از شدت سرماش و توی تابستون چن وقت پیش با سه تا پتو خوابیدم از سرما

11. ادم خیلیییی درونگرایی هستم و اگه زمانی گفتم حالم بده یعنی واقعا کم اوردم اما کم پیش میاد بگم حالم بده و اینا

12. عاشق ژانر جنایی,پلیسی,رازالود تو کیدرامام ملودرام و سد اندم خوبه 

13. از وسایلام خیلی نگه داری میکنم و ایپدمو ده ساله دارم و اون یکی تبلمو پنج ساله دارمش هدفونمم چهارسالی شده 

14. بشدت از فیلمای ترسناک میترسم اما میشینم میبینم اونم دو نصفه شب

15. وقتی خواستم لاغر بشم رسما خودمو تیکه پاره کردم تا بالاخره شد و صد روش مختلفو امتحان کردم واقعا سخت بود 

16. اصلا اهل رویا پردازی نیستم 

17. از گل و گیاه متنفرم و بهشونم حساسیت دارم مخصوصا گل رز ولی کاکتوس دوس دارم 

18. سبک جاز گوش نمیدم

19. بطرز شگفت اوری عاشق گوشت گوساله و مرغم(مرغ توی خورشت نه البته ) و یکی از غذاهای مورد علاقمم تاس کبابه

20. ادم بشدت کینه ای هستم و به هیچ وجه نمیبخشم حتی اگه صدسال بگذره یه دفترم دارم که داخلش اسم ادما و کارایی که کردنو نوشتم برامم مهم نیس طرف مقابلم خانوادمه یا هرکس دیگه ای

21. شغل اینده برام مهم نیست و فقط میخوام کار کنم همین 

22. غذا خودن جالبی دارم جوریه که همه چیزو تیکه میکنم و حتی لقمه هامم با قاشق تو کل بشقاب جدا میکنم و با اشتها غذا میخورم اگه رو مودش باشم

23. برعکس اینکه تو اشپزی نابودم تو نوشیدنی درست کردن عالیم و کاپوچینو و هات چاکلتای خوبی درست میکنم

24. از هرچی مرد زن ذلیل و زن مرد ذلیله متنفرم مخصوصا اوناییکه طرفشون ادم چرتیه و ازارشون میده

25. صدای خیلی ارومی دارم و اگه بخوام بحرفم مجبورم گلومو پاره کنم 

26. عاشق عطر و اسپری هستم و چون یمدت یکی از ادمای نزدیکم تو عطرفروشی کار میکرد پس عطرای زیادی رو میشناسم ولی چندانم اهل خریدش نبیدم فقط بو میکنم 

27. قبلا ورزشکار بودم و از سن کم رفتم کلاس ژیمناستیک و رقص باله  بزرگتر شدم رفتم کلاس بسکتبال رفتم و تو دو میدانیم کارم خوبه

28. از فست فود زیاد خوشم نمیاد و خیلی کم میخورم.

29. اسممو دوس دارم و بنظرم مدرنه 

30. ادم خجالتی و کم حرفیم و کنار همه اصلا راحت نیستم 

روز نوزدهم: از عشق اولت بنویس.

چیزى واسه گفتن نیست

روز بیستم: سه تا سلبریتی کراشت؟

خب یکیش جونگ کوکه لعنتی خیلی کراشهههه 

دومیش چا اون ووعه اینم خیلی کراشه 

سومیش کانگ دنیل و پارک جیهون جدن نمیشه بینشون انتخاب کرد 

روز بیست و یکم: کدوم سه تا درس هست که دوست داری بچه هات از تو یاد بگیرن؟

خببب من واقعا اهل بچه و چمیدونم عشقای افلاطونی و اینا نیستم  به هیچ وجه پس بیخیال این سوال 

روز بیست و دوم: آهنگات رو روی شافل بذار و ده تای اول رو بنویس.

Baby don't cry_exo 

Fake love _bts 

We Don't talk anymore 

Someone like you 

Jokes on you 

Red petal 

Stay gold 

Cat and dog 

Lovesick girls 

Lonely 

روز بیست و سوم: نامه ای به یه نفر، هرکسی.

 

اگه میدونستی ارزشت چقد برام زیاد بود و متاسفانه هست هیچوقت انقد عوضی نمیشدی و هیچوقت رفیق نیمه راه نبودی و در اخر اینکه فراموشت کردم همین امروز تاریخ بیست تیر تصمیم گرفتم فراموشت کنم تاابد 

 

روز بیست و چهارم: درسی که از راه سختی یادش گرفتی؟

هیچوقت به حتى سایتم اعتماد نکن این چیزى بود که به سختى یادش گرفتم 

روز بیست و پنجم: درباره ی یک کلمه فکر کن. توی گوگل سرچش کن. چیزی رو بنویس که عکس یازدهم الهام گرفتی.

راستش حال نداشتم سرچ کنم 

روز بیست و ششم: درباره ی قسمتی از زندگیت بنویس که دوست داری اصلاحش کنی.

احتمالا قسمتاییشو اصلاح میکنم که ادم خجالتى و کم حرفیم

روز بیستو هفتم: ، درباره چیزی بنویس که توش خیلی خوبی.

همم... بطرز شگفت اورى من تو اروم کردن دیگران عالیم و همه تو واقعیت تاییدش کردن و این یه فرمول خاص داره که رازه

روز بیست و هشتم: پنج تا چیز که باعث می شن بلند بلند بخندی؟

من اهل بلند خندیدن نیستم راستش 

روز بیست و نعم: هدف هات برای سی روز بعدی؟
فیکامو بنویسم و تموم کنم

درسامو به حداکثر برسونم

خوابمو تنظیم کنم

سعی کنم یکم برم خرید 

روز سی ام: فراز و نشیب های این ماه؟

 

خببببب همه چیز به طرز مزخرفى نحس بود این ماه کارناممو گرفتم و بنظرم چندانم بد نبود از طرفى مجبورم درس بخونم و خبر چند تا عروسى رسیده که واقعا چرته بنظرم


برگرفته شده از symphony-of-mylife.blog.ir

اخبش بالاخره چالش تموم شد خسته نباشم*-*

 

SANA ... ^^ Alale | شهید فوتو تیزرای چان ಥ‿ಥ⁩ SANA ... SANA ... SANA ... tanaz (سکینه اسلیترین🐍) *-*pon pon SANA ... SANA ... SANA ... SANA ... tanaz (سکینه اسلیترین🐍) فدایی فوتو تیزرای اکسو💦🤤🔥(در انتظار کامبک اکسو) (خرسیِ همه)(لیلینم بجون خرسی) *-*pon pon *-*pon pon *-*pon pon *-*pon pon *-*pon pon *-*pon pon SANA ... niloo  niki  Anarchi 13 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 Anarchi 13 Anarchi 13 **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 ^^ Alale | شهید فوتو تیزرای چان ಥ‿ಥ⁩ • JIWOO  • ^^ Alale | شهید فوتو تیزرای چان ಥ‿ಥ⁩ • JIWOO  • • JIWOO  • • JIWOO  • • JIWOO  • • JIWOO  • • JIWOO  • • JIWOO  • • JIWOO  • 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 Unique_shi :) 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 ℛℴ𝒿𝒶𝓃 ılı.lıllılı.ıllı. ℛℴ𝒿𝒶𝓃 ılı.lıllılı.ıllı. ℛℴ𝒿𝒶𝓃 ılı.lıllılı.ıllı. Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya Vkook. Darya **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛  𝑉𝑖𝑟𝑎𝑛𝑎 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 ~  اومارا ~ **Fu ‌‌‌‌‌‌ ‌ مبهوت =) ℛℴ𝒿𝒶𝓃 ,, اومارا جذاب ترین فرد بیان 🥰 ( ج ح ) sophia world sophia world ιм α вιg ƒυ¢кєя (ηαѕтυн) ιм α вιg ƒυ¢кєя (ηαѕтυн) ιм α вιg ƒυ¢кєя (ηαѕтυн) ιм α вιg ƒυ¢кєя (ηαѕтυн) ιм α вιg ƒυ¢кєя (ηαѕтυн) saba ...  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 |  | 𝐊𝐞𝐯𝐢𝐧 | Mr Yacn Mr Yacn 𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
Last Comments :
Made By Farhan TempNO.7