Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
bad girl
bad girl شنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۳۱ ب.ظ

mad kook

بدن بی جون تهیونگ روی تخت بود،جونگکوک پشت پنجره‌ی اتاقشون ایستاده بود و به آسمونِ قرمز رنگ نگاه میکرد.
- خوش شانس بودی،هوا قرمزه و انگار قراره برف سنگینی بباره...عاشق برف بودی و منم عاشق اینکه زیر برف بهت نگاه کنم
همونطور که قطره‌ی اشکش رو گونه‌ش میچکید لبخند کمرنگی زد و ادامه داد:
- خونه‌ی خالی بدون تو ترسناک بنظر میرسه اما برای من ترسناک ترین چیز این بود که رهات کنم و بعدها تورو با یکی دیگه ببینم،من از اینکه توی زندگیت نباشم میترسیدم...
سمت تهیونگ برگشت و همونطور که اشکاش رو پاک میکرد فریاد زد:
- تهیونگ من میترسیدم...میترسیدم روزی برسه که توی خیابون درحالیکه به راحتی فراموشم کردی و دستای یکی دیگه رو گرفتی ببینمت...میترسیدم توی خانواده‌ی جدیدت از خانواده‌ی دونفره‌مون خوشحال تر باشی...تهیونگ من از نداشتنت میترسیدم
به هق هق افتاده بود و حتی از نزدیک شدن به بدن بی جون تهیونگ میترسید،هشت روز گذشته با سمی که تهیه کرده بود نقشه‌ی قتل همسرش رو کشیده بود و حالا بعد از گذشت هشت روز همسرش رو برای همیشه از دست داده بود و صادقانه تنها پشیمونی‌ای که داشت غمِ ندیدنش بود وگرنه هیچ پشیمونی‌ای نداشت!
شیشه‌ی شراب قرمز رنگ رو از روی میز کنارش برداشت و گیلاسش رو پر کرد،قدمای لرزونش رو سمت تهیونگ برداشت و طولی نکشید تا کنارش روی تخت بشینه و به چهره‌ی رنگ پریده‌ش خیره بشه.

 

- یه شاتش با مقداری که توی هشت روز گذشته بهت دادم برابری میکنه،میگن اول قلبت می‌ایسته و فقط چند ثانیه طول میکشه تا بمیری،میتونم امیدوارباشم توی اون چند ثانیه که مغزت هوشیار بود بمن فکر کرده باشی؟

 

انگشت اشاره‌ش رو روی گونه‌ی سرد تهیونگ کشید و همونطور که نوازشش میکرد گفت:

 

- بهت گفته بودم امیدوارم دیگه همدیگه رو نبینیم نه؟ ولی کاش دوباره همدیگه رو ببینیم و اونموقع دیگه عاشقت نمیشم...به راحتی از کنارت رد میشم و توجهی به عطرت نمیکنم...این عشق ارزش دوباره شعله ور شدن رو نداره اما دلم برای چشمات تنگ میشه...

 

سعی کرد نفس عمیقی بکشه اما سم لعنتی داشت اثرش رو میذاشت،پاهاش داشتن بی حس میشن و سنگینی قفسه‌ی سینه‌ش حالش رو بدتر میکرد،دستش رو روی قلبش گذاشت و همونطور که بهش ضربه میزد به سختی زمزمه کرد:

 

- متاسفم...متاسفم که انقدر عاشقت بودم...انقدری که از خودمم دریغت کنم

 

 

Mad kook fan fiction _

 

پ.ن:ادرس وبو عوض کردم 

پ.ن2:این فیک خ قشنگه اما سد انده نویسندشم جزو معروفای واتپده دوس داشتید بخونیدش ورژن چانبکم داره اما این کاپلش کوکویه 

کامنت دهی برای این مطلب فعلا قفل است
Made By Farhan TempNO.7