little cherry
تـو پسـرِ قوی¬ای هستـی کیـم تهیـونگ " جونگکوک زیرلب زمزمـه کـرد .
" نیستم .... من کُلـی ترس دارم جونگ "
" همه¬ی مـا ترس¬هایی داریـم . نبـاید خودتـو سرزنـش کنی "
" ترسـو بودن ، چیزِ بـدیـه "
جونگکوک انگشـت¬هـاش رو روی بـازوی تهیـونگ کشیـد و سعی کـرد بـا نوازش¬های نامحسوسی از مضطرب بودنـش کم کنـه . انگـار اون پسـر وقتـی مست میشـد از هروقت دیگـه¬ای آسیب پذیـرتر بـه نظر میرسیـد .
" شاید نکتـه¬ی اصلی همینه . شـاید تـو باید یادبگیری بـدی¬های خودتو بیشتر دوست داشتـه باشی "
به شخصه از بعضی دیالوگای این فیک خیلی خوشم اومد موضوعش نسبتا اجتماعی بود و با اینکه قسمتاییش مثبت دار بود امت در کل اموزنده و جذاب بود