Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
bad girl
bad girl يكشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۱۹ ق.ظ

صبر

روزانه حرفای زیادی میشنوم 

توهین,سرکوفت,تحقیر,کنایه و هزارتا چیز دیگه 

اما هیچکدوم به اندازه ی حرفای نزدیکام اذیتم نمیکنه 

من نمیتونم نشون بدم 

واقعا نمیتونم نشون بدم چقدر دوسشون دارم 

هرثانیه بغلشون کنم یا بهشون بگم دوستون دارم 

حتی اگرم بگم فکر نکنم تغییری کنه 

بازم من همون ادم بی احساسیم که بقیه میشناسنش 

میگن همه ی کارام ادا هست 

میگن مشکلات رو بزرگ میکنم 

اما همیشه برام جای یسواله چجور افرادی که چیزی جز اسم و سنمو نمیدونن اینطور قضاوت میکنن؟

ادعا میکنن خیلی باهوش و منطقین و ادم مثله من پره تو دنیا 

اما بکی میگفت تا جای قدمای کسی پا نزاری نمیتونی درکش کنی 

واقعا اینجوره 

من ادم بدی نبودم اما شدم 

درواقع مجبور شدم که بشم 

گاهی شخصیت منفی بودن بد نیست نه؟ :)

 

 

خاطرات مین یونگی 12 ساله 

 

 

_قسمتی از فیکشنی که هیچوقت نوشته نشد

 

کامنت دهی برای این مطلب فعلا قفل است
Made By Farhan TempNO.7