Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
bad girl
bad girl جمعه, ۲۳ مهر ۱۴۰۰، ۰۲:۴۱ ب.ظ

DARK DAYS 1

_همیشه میگی خستمه چرا فقط خودتو نمیکشی تا راحت شی؟

+من؟از کجا میدونی کاری نکردم؟

_تو چیزی جز حرف نیستی میگی و میخندی اما میگی خسته ای میگی کسی مثله تو اذیت نشده و تو تسلیم مشکلات شدی 

+تو هنوزم همونی هیچی نمیدونی 

_منظورت چیه؟ 

+من خودمو خیلی وقته کشتم من زنده نیستم گاهی زندگی کردن خودش نوعی مرگ تدریجیه منم دارم اینجوری خودمو میکشم اروم اروم 

_چرا ؟مگه چیکار کردی؟

+هیچی من دارم تاوان گناه دیگرانو میدم...من دارم کفاره ی گناهی رو میدم که مرتکبش نشدم بیگناه مجازات میشم و میسوزم 

_درکت نمیکنم 

+درک هیچوقت قرارم نیست بکنی چون من منم و تو تویی تو اوج مشکلت شاید نخریدن وسیله مورد علاقت باشه اما من کوچیکترین مشکلم نداشتن قلبه:)

 

_بخشی از فیکشنی که نوشته نشد 

کامنت دهی برای این مطلب فعلا قفل است
Made By Farhan TempNO.7