Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
bad girl
bad girl يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۰۶ ب.ظ

روز نوشت سرشاز از گلایه"-"

امروز طبق معمول پنج بیدار شدم زیست خوندم 

بعد زنگ اول خودمو پاره کردم از بس داوطلبی ج دادم 

تهشم گفت ممنون از دخترای گلم شیدا و فیروزه 

و قیافه من قشنگ این بود😐

بعدش ادبیات بود ک هیچی 

بعد زبان ک بازم هیچی

بعد شیمی ک سئوال امتیازی ج دادم*-*

و خب اره بالاخره بهتر شدم 

بعد ساعت دوازده تمام شد کلاسای مد 

دوباره  ساعت یک مستمر ادبیات داشتم تا دو و نیم 

دو و نیم فوری نهار خوردم تا سه 

سه رفتم نماز خوندم و حاضر شدم طی اون مدت یکمم فیزیک خوندم 

بعد چهار رفتم اموزشگاه تا هفت کلاس‌ تقویتی کنکوی داشتم 

مبحث خلوص و بازده ک من متنفرمممممم اصن بلد نبودم 

ولی خب پس از کلی کار کردن و حل کردن یاد گرفتم *^* 

و چون سه ساعت بود وسطش ی استراحت کوچیک بود ک با شیدا رفتیم مغازه روبرویی و خوراکی خریدیم بخوریم 

خداروشکر فقط خودمون دوتاییم برا کلاسا 

هفتم ک تموم شد کلاسم و دبیر ریاضی نهممو دیدم و بعد ی احوالپرسی مختصر اومدم ب خانه :/ 

و خدایا میخوام بخوابم واقعا TT

اما پرسش زیست و فیزیک و کلاس حضوری ریاضی دارم فردا 

گاد هلپ می 🚬🥲

خلاصه ک روز من اینجور بود

کامنت دهی برای این مطلب فعلا قفل است
Made By Farhan TempNO.7