روز نوشت سرشاز از گلایه"-"
امروز طبق معمول پنج بیدار شدم زیست خوندم
بعد زنگ اول خودمو پاره کردم از بس داوطلبی ج دادم
تهشم گفت ممنون از دخترای گلم شیدا و فیروزه
و قیافه من قشنگ این بود😐
بعدش ادبیات بود ک هیچی
بعد زبان ک بازم هیچی
بعد شیمی ک سئوال امتیازی ج دادم*-*
و خب اره بالاخره بهتر شدم
بعد ساعت دوازده تمام شد کلاسای مد
دوباره ساعت یک مستمر ادبیات داشتم تا دو و نیم
دو و نیم فوری نهار خوردم تا سه
سه رفتم نماز خوندم و حاضر شدم طی اون مدت یکمم فیزیک خوندم
بعد چهار رفتم اموزشگاه تا هفت کلاس تقویتی کنکوی داشتم
مبحث خلوص و بازده ک من متنفرمممممم اصن بلد نبودم
ولی خب پس از کلی کار کردن و حل کردن یاد گرفتم *^*
و چون سه ساعت بود وسطش ی استراحت کوچیک بود ک با شیدا رفتیم مغازه روبرویی و خوراکی خریدیم بخوریم
خداروشکر فقط خودمون دوتاییم برا کلاسا
هفتم ک تموم شد کلاسم و دبیر ریاضی نهممو دیدم و بعد ی احوالپرسی مختصر اومدم ب خانه :/
و خدایا میخوام بخوابم واقعا TT
اما پرسش زیست و فیزیک و کلاس حضوری ریاضی دارم فردا
گاد هلپ می 🚬🥲
خلاصه ک روز من اینجور بود