Don't worry
با خونسردی به چشمای حریص زن مقابلش نگاه کرد
- دوست دارم دلیل اینجا اومدنتون رو بدونم لی جیان شی
زن لبخندی که فیک بودنش رو حتی یک فرد کور هم میدید زد و لیوان قهوشو کنار گذاشت
+ هیرای سوکی شی همه ی ما میدونیم شما لایق این جایگاه نیستید... این مقام متعلق به اشراف زاده هاست...درسته که شما باهوش و تحصیلکرده و موفق هستید اما از یه خانواده مشهور و اشرافی نیستید
همه ی جملاتشو با تمسخر بیان میکرد بدون اینکه کنترلی روی خودش داشته باشه
سوکی پوزخندی زد و نگاهشو ازون زن گستاخ گرفت و به لوح تقدیر روی دیوار پشت سرش داد
- لی جیان شی دنیا عوض شده...اشراف زاده بودن به داشتن خانواده خوب و اشرافی نیست ...اصالت تو خون ادماست...ادمایی که تلاش میکنن و به جایی میرسن که لایقشن باید ازشون تقدیر و تشکر شه نه تحقیرشون کنید شما نمیتونید منو بخاطر خانواده و گذشتم قضاوت کنید و لایق این جایگاه ندونید هردوی ما به خوبی میدونیم من بهترین فرد برای این جایگاهم
زن که از حرفای دختر جوون مقابلش عصبی شده بود کیفشو چنگ زد و از اتاق بیرون رفت
سوکی بازم لبخند ارومی زد و با چشمای مشکی رنگش به قاب سفید رنگ روی میزش نگاه کرد
- الان خوشحالی؟
و اهسته دستشو روی فرد داخل عکس کشید
-بخشی از یک داستان کوتاه