Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
bad girl
bad girl سه شنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۰، ۰۲:۱۰ ب.ظ

Anything

به دختر زیبای مو مشکی کنارش خیره شد ...

میتونست توی سیاهی شب چشمای دختر غرق بشه ولی توی اون سیاهی چیزی اذیتش میکرد 

اونم غم بود ! 

غمی که نمیدونست از کجا نشأت میگیره...

با تکون خوردن دست دختر جلوی صورتش به خودش اومد

+ اوپا حواست کجاست!؟ خیلی وقته صدات میزنم 

لبخند خجالتی بصورت همیشه بشاش اما تا حدی غمگین دختر زد 

- منو ببخش حواسم پرت شده ...راستی نگفتی دیدن خانوادت رفتی؟ 

دید که چطور چهره خوشحال دروغین دختر با این جمله فرو ریخت و هول کرد 

+اوهوم رفتم دیدنشون حالشون خوب بود 

به راحتی میتونست بفهمه داره دروغ میگه بهش ولی بیخیال شد و با دختر همراهی کرد 

- خیالم راحت شد پس...جنا میتونم سوالی که توی ذهنمه بپرسم ازت؟ 

دختر از حرکت ایستاد و با کنجکاوی بهش خیره شد 

+ اوهوم هرچی دوس داری بپرس اوپا 

تصمیم گرفت سوالی که خیلی وقته ذهنشو مشغول کرده بپرسه 

- تو چطور میتونی این باشی؟ ...منظورم اینه وانمود کردن به خوشحالی راحت نیست تو چطور قادر به انجامش هستی؟ 

با پایان حرفش دختر لبخند تلخی زد 

+ کار سختی نیست اوپا... تظاهر کردن راحته حداقل برای من این راحته وانمود کنی شادی با اینکه غمگینی...ادما افراد غمگین رو دوست ندارن 

پسر میدونست پایان این بحث به جای خوبی نمیرسه اما بازم دوست داشت ادامه پیدا کنه 

- ولی این احمقانست مطمئنم خیلیا هستن که تو رو بخاطر چیزی که هستی دوست دارن نه چیزی که وانمود میکنی 

دختر پوزخند ریزی زد چیزی که تا الان به کسی نشون نداده بود 

+ دوست داشتن؟ اونم بخاطر خودم؟ بیخیال اوپا ما آدما از تصویری که بقیه برامون ساختن خوشمون میاد نه خودشون ...ما فقط ظاهر قضیه رو میبینیم نه باطنش رو .... مهم نیست چقدر خوبی یا چقدر مهربونی در نهایت با یک اشتباه همه چیز عوض میشه 

درک حرفایی که دختر میزد براش کمی سخت بود بهرحال موقعیتشون یکی نبود 

- الان چه احساسی داری؟ فقط همین یبار رو صادق باش 

دختر برای چند لحظه از حرکت ایستاد و به نقطه ی نامعلومی زل زد 

+ چه احساسی دارم؟ اخرین باری که حس داشتم یه بچه ی کوچیک بودم اما برای رفع کنجکاوی میگم دارم خفه میشم میفهمی!؟... حس خفگی دارم نمیتونم نفس بکشم با هر دم و بازدمی حس میکنم دارم زهر وارد ریه هام میکنم ... نپرس چرا ولی بدون هیچ چیز اونجوری که بنظر میاد نیست اوپا 

و از اونجا دور شد

هیچ چیز اونجوری که بنظر میاد نیست...

جمله ای که تا ابد توی ذهن هردو باقی ماند 

 

 

- بخشی از فن فیکشنی که نوشته نخواهد شد ب علت گشادی منXDD

 

 

 

کامنت دهی برای این مطلب فعلا قفل است
Made By Farhan TempNO.7