Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
۷۴ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است
bad girl
bad girl جمعه, ۱۴ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۵۰ ب.ظ

مدارس حضوری شدن =-=

خدایا ب کدامین گناه ممکنه برم سر کلاس=-=

الان خبر دادن بمون ک مدارسمون فعلا حضوری و امتحاناتمونم حضوریه=-=

و خب ذاتا هم خوشحالم هم نیستم ._.

و قطعا دلیلش اینه من بعضی درسارو ایگنور کردم تمرکزمو گذاشتم رو تخصصیا._.

بدلیل اینکه انگار کنکور 1402 فقط دروس تخصصی توشه عمومیا حذف میشن 

و گندش بزنن مدرسه رو حال رفتن پیش بقیه رو ندارممممممم=-=

ایشالا ک امتحانات مجازی شن من راحت شم :")))))) 

𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. Huka _VJ.YG 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. ivanka ♡♡ 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐀𝐫𝐞𝐟𝐞𝐡 🍓🌈 𝐘𝐮𝐢 𝐓𝐢𝐠𝐞𝐫 ivanka ♡♡ 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? Vkook. Darya -𝐂𝐨𝐭𝐭𝐨𝐧 𝐂𝐚𝐧𝐝𝐲- 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. Huka _VJ.YG Huka _VJ.YG Huka _VJ.YG Huka _VJ.YG Huka _VJ.YG Huka _VJ.YG Huka _VJ.YG Vkook. Darya ᎯℕᎯℕᎯЅ ‌_ ℓιттℓє вα∂ gιяℓ🖤⛓ Huka _VJ.YG ℓιттℓє вα∂ gιяℓ🖤⛓ ℓιттℓє вα∂ gιяℓ🖤⛓
Last Comments :
bad girl
bad girl جمعه, ۱۴ آبان ۱۴۰۰، ۰۲:۱۴ ب.ظ

میدونم تکراریه اما میشه...؟+ راستی هانی

کلیک لطفا

ممنون میشم بازم اینو بدین 

میدونم تکراریه اما خوشحال میشم از نظراتتون *-*

 

 

 

 

راستی کسی ک خودت میدونی امت عربی حضوری داشتی 

امیدوارم دعاهام گرفته باشه و خوب داده باشی *-*

ندادیم ب درک عربی ب اندازه اون چهارتا مهم نیست 

خیلی خیلی دوست دارم یونو لاو؟

bad girl
bad girl پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۴۷ ب.ظ

اشرفم یا بهتره بگم نکبتم*-*

یونو من همیشه روت کرم ریختم 

یا با هم کل کل کردیم 

اما مانع علاقه بشدت زیادم بهت نمیشم*-*

جوریه ک اگه یروز کامنتات تو وبم نباشه حالم اوکی نمیشه 

تو همیشه و همیشه جزو افرادی میمونی ک جاشون تو اعماق قلبمه:)

دقیق نمیدونم چیشده اما سعی کن خوشحال باشی و بخندی هوم؟

اگرم حالت بده بیا بغلم یا اصن گریه کن بچ مهربونم=-=

خیلی خب دیگه از فاز  احساسی خارج میشم ولی بدون دوست دارم دارلینگ 

درساتو بخون و موفق شو 

 

این دوتا کیوتم ماییم *-*

bad girl
bad girl پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۱۸ ب.ظ

روز نوشت 2

خب صب یکم کسالت داشتم  ساعت هفت بیدار  شدم 

از ساعت 12:45 تا 2:30 کلاس زیست داشتم ک قرار شد چهارشنبه ها با شیمی باشه دیگه 

اینروزا بطرز عجیبی روال نیستم و جوری نیست ک اتفاق خاصی افتاده باشه نه واقعا 

فقط ذهنم زیادی ب عنوان ب درونگرا شلوغه 

نهار ک خوردم با ی عزیزدلی چت کرم تا ساعت سه 

سه تا چهار رفتم حموم و آماده شدم برم شیمی 

و از شانس گند من هیچ آژانسی نبود دیر رسیدم ولی خداروشکر دبیر شروع نکرده بود 

تا هفت کلاس بودم و نمیدونم واقعا دارم چیکار میکنم 

یعنی حس میکنم یکی همینطوری داره وارد زندگیم میشه یچیزی تو مایه های دوستی اما

آخرین چیزی ک میخوام دقیقا همینه 

وقتی برگشتم خونه دلم میخواد فقط بخوابم ک غیر ممکنه چون شب خوابم نمیبره دوباره 

و فک کنم امروز جزو گند ترین روزهای زندگیمه و دلیلش شنیدن ی خبر بسیار مزخرف بنام ی مهمون عوضیه ک چشم دیدنشو ندادم و بنظر خودم منطقیه 

و البته یچیزای خوبیم اتفاق افتاده مثل بازگشت واناوان هیچوقت هیچ گروهیو اندازه واناوان دوس نداشتم 

من دیوونشم رسما و امیدوارم برگردن اونا علاوه بر اینکه فوق العاده با استعدادن خیلیم قوین و مثه فرشته ها میمونن 

بهتون پیشنهاد میکنم فنشون شین 

 

 

 

 

bad girl
bad girl پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۵۲ ق.ظ

همبرگر من*-*

همبرگر اونیش میدونی اونی چقد دوسش داره؟

فک نمیکنم بدونی کیوت اونی 

اونی خیلییییییییییییییییی دوست داره 

تو ی فرشته ی کیوتی ک برای چنین فضا و ادمایی زیاده خوبه 

خوب شو و قوی بمون باشه همبرگرم؟*-*

ی دنیا دوست دارم و منتظرم شاد برگردی پیشم*-*

 

ببین اینم منو توییم *-*

 

bad girl
bad girl چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۴۷ ق.ظ

چند چیز که من باید دست از سرشون وردارم 😑+اضافه شد

من ازین افرادیم ک اگه ب یچی علاقه مند شم دیگه ول کنش نیستم 😑

نمونه ای ازین موارد 

1. قرمز و مشکی 

یعنی کلللللللللللل زندگیم ترکیب این دورنگه از لاک بگیر تا کاور گوشی و تبلت و هر هرکوفتی فکرشو کنید قرمز و مشکیه مثلا فقط ب تنهایی یازده تا لاک قرمز و دوتا دژ قرمز دارم:""""""

 

2،چیز کیک 

من دیوونه ی چیزکیک سنتیم اصن امکان نداره هفته ای یبار نخورمممممم 

 

3.باقلوا استانبولی 

تو خونه ی ما این مورد کم نمیشه من و بابام با اینکه من اهل شیرینی نیستم اما دوروزی ی جعبشو میخوریم 

 

4.نودل 

اصن نود و نه درصد شام هایی ک بنده میخورم نودله فقط:"

 

5.هات چاکلت، نسکافه، چای ماسالا، کاپوچینو، قهوه 

هرروز صب و عصر خویش را با اینا آغاز میکنم:/

 

 

6.هرچیزی با طعم نارگیل و آناناس 

یعنی من دیوونه ی چیزایی با این دو طعمم معرکنننننن 

 

7.دلستر تلخ 

چون نوشابه نمیخورم معمولا با نهار و شام اینو میخورم 

 

8.یخمک و بستنی یخی ترش و انواع ترشک 

تو فریزر اخر هرماه پر از یخمک و اینجوری چیزاست *-*

 

9.سوپ و آش 

 

دو موردی ک هفته ای حداقل سه بار میخورم *-*

 

 

اینا هم هستن 

 

 

ʟɪᴛᴛʟᴇ ᴊᴇɴɴɪᴇ ᪥𝓛𝓲 𝓵𝓲᪥ 🖤 FUCKER DADY  FOR YOU BABY GIRL 𝑲𝒊𝒎 𝑫𝒐𝒓𝒔𝒂 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝘑𝘐𝘞𝘖𝘖 ..!? 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. -𝐂𝐨𝐭𝐭𝐨𝐧 𝐂𝐚𝐧𝐝𝐲- 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. -𝐂𝐨𝐭𝐭𝐨𝐧 𝐂𝐚𝐧𝐝𝐲- 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥.. .. 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* -𝐂𝐨𝐭𝐭𝐨𝐧 𝐂𝐚𝐧𝐝𝐲- 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝐀𝐲𝐬𝐚  ... صتی :) صتی :) 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* 𝑲𝒊𝒕𝒕𝒆𝒏 *-* zahra moeini روژی کوژولو روژی کوژولو روژی کوژولو روژی کوژولو روژی کوژولو روژی کوژولو zahra moeini
Last Comments :
bad girl
bad girl چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۱۵ ق.ظ

تولد یه کرم ریز بچ مبارک"-"

هیون اونی عزیزم "-"

تو ی عوضی دوست داشتنی هستی ک باعث شد علاوه بر اسم و پروفم ابهتمم ب فاک بره._.

اون اوایل ک وب جذاب لیریکتو داشتی و ماشالا فعالیت ازش میریخت._.

میخواستم بیام اشناشم اما خجالت میکشیدم 

ولی بعدش سر اون پست ج ح اعتراف سمی من ب ساکورا اشنا شدیم XD

و قصدم این بود توی بچ بچم بشی XD 

و خلاصه تو این مدت اشناییمون ماشالا یبار ناجور مردمو ایسگا کردیم XD

بقیشم ک کدم ریزی بوده و سم خالصXD 

و ممنونم ک منو ار لقب اوژنی ب موهیتو بعد اون ب سوسکی قشنگ و بعدش ب جوراب تبدیل کردی بیب ._.

و البته ک منم کلی باج بغل و ماچ تف تفی میگیرم ازت XD

اما خداییش خیلییییییییییییییییی دوست دارم هیون نکبت *-*

جوریکه داشتم فک میکردم چجوری تبریک بگم واقعا 

ولی خب سادش کردم و زیاد جالب نشد=-=

دیگه ببخشید نکبت کادوهاتم تو پست پست رمز داره ک بعد بت میدم رمزشو"-"

ماچ تف تفی بهت XD 

 

bad girl
bad girl سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۱۳ ق.ظ

از دست دادن

+دلتنگم 

-دلتنگ چی؟

+دلتنگ منه قبلی، بچگیام ،لبخندام و شیطنتام 

-چیشد که از دستشون دادی؟

+من فقط دچار حادثه‌ای بنام زود بزرگ شدن شدم و هیچوقت نتونستم مثه بقیه باشم ....خنده هامو از دست دادم و به جاشون نقاب غرور و بی نقصی رو زدم ولی الان....؟ من دارم میمیرم از درد و سختی 

 

 

 

بخشی از خاطرات هیرای سوکی 17 ساله 

قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی
Made By Farhan TempNO.7