Maybe a badqueen?

Everything is red and blue
bad girl
bad girl يكشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۱۳ ب.ظ

Is it hard? Yeah

 خداحافظی همیشه سختترین بخش زندگیه 

و متاسفانه توی رابطه حتی سختتره 

وقتی دو نفر عاشق هم میشن و با هم رابطه برقرار میکنن و حتی ازدواج میکنن هیچوقت فکر جدایی هم نمیکنن 

و این قسمت بدشه...

ما به فکر عاقبت کارامون نیستیم و توی لحظه زندگی میکنیم 

ولی هیچوقت نمیدونیم این خوشیای لحظه ای باعث دردای مادام‌العمر میشن 

دردای که هرشب بعد ساعت دوازده شب زنده میشن و هیچوقت پاک نمیشن 

من هیچوقت فکر نمیکردم اخر رابطه ی ما هم جداییه 

وقتی با بیرحمی کارشو به من ترجیح داد من شکستم 

وقتی دیدم باکسی که همیشه ازش بدم میومد دست تو دست هم دارن سوار هواپیما میشن فقط بغضمو قورت دادم 

من فقط 18 سالمه ولی بیشتر از خودم عاشق اون بودم 

بیشتر از زندگی کردن برای خودم برای اون زندگی کردم 

عشق شیرین ترین اشتباه زندگی من بود و هست 

اشتباهی که متنفرم از اینکه هنوز عاشقشم 

و متنفرم که دارم خودمو از بین میبرم 

لطفا نجاتم بده خدایا حس مرگ دارم...

 

 

_ خاطرات ایم بار اون 18 ساله 

 

 

 

پ.ن: بمولا من شکست عشقی نخوردم این اواخر ک اینارو مینویسم فقط نوشتنو دوس دارم

bad girl
bad girl يكشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۵۹ ب.ظ

دوستان غیر گرام

دیگه واقعا همه از حد گذروندید 

یعنی چی ک هرروز یکی ی حرف ب جیوو میزنه 

فک کردید کی هستید واقعا؟ 

انقد بچه و مهم تر از اون بچ نباشید خواهشا 

صبرمو ب سر رسوندید واقعا که 

خو اگه باهاتون بده ک من ندیدم و نشنیدم چنین چیزی و همش توهم ذهن متوهم خودتون بود دلیلش فقط و فقط خودتون بودید 

جلوش یجور بودید پشتش یجور دیگه 

منم بودم بد میشدم درحالیکه جیوو خیلیم خوب برخورد کرد 

ی ضرب المثل هستا کافر همه را به کیش خویش پندارد 

باید بگم نکبتای بیان همه را ب کیش خویش میپندارند 

در اخر انقد بچه و احمق نباشید از آدمای مظلوم نمای احمق متنفرم 

قسم میخورم دفعه اخره ک اروم برخورد میکنم 

خداحافظ کسایی ک ادعای هات بودن و شاخ بودن دارید:/

 

bad girl
bad girl يكشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰، ۰۲:۲۲ ب.ظ

Kdrama dialogs

1 . واسه کسایی که نمیخوان خودشونو نجات بدن ...هیچ راه نجاتی وجود نداره 

 

- روباه نه دم 

 

2. زمان همه ی زخم هارو درمان نمیکنه 

 

- استارت آپ 

* این دیالوگ برعکس تمام چیزیه ک ب ما گفتن تا الان

 

3. ولی این انصاف نیست که با درد و ضعف دیگران شوخی کنید 

 

- زیبای حقیقی 

 

* واقعا انصاف نیست و نمیدونم چرا افراد ب اصطلاح ادم اینو در نظر نمیگیرن 

 

 

4 نباید بخاطر ناراحت بودنت خجالت بکشی ... فقط کسایی که خاطرات دردناکی در قلب‌هاشون دفن شده میتونن قوی تر و مشتاق تر و از نظر عاطفی انعطاف‌پذیر تر باشن فقط چنین افرادی میتونن به خوشبختی حقیقی برسن 

 

- مشکلی نیست خوب نباشی 

 

* این سریال ی شاهکار بود شاهکار واقعی

 

5. به جای خودکشی باید مبارزه کنی... برای ادم مرده نمیشه هیچکاری کرد

 

 

6.خوشحالم که میخندی و عصبانی میشی پس احساساتت رو سرکوب نکن خود واقعیت رو قایم نکن

میتونم همچین کاری کنم؟ واقعا ...میتونم همه چیو نشون بدم؟

 

-مالیخولیا

 

* این سریال واقعا قشنگ بود ب تازگی تمومش کردم 

 

 

 

 

 

پ.ن: من عاشق این بخشم 

bad girl
bad girl شنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۵۶ ب.ظ

Can you hear my heart

گوش می کنی
그대 듣고 있나요

صدای من، این اعتراف به تو
나의 목소리 그댈 향한 이 고백

الان گوش میدی
지금 듣고 있나요

آیا صدای قلبم را می شنوی
이런 내 마음 들리나요

مثل قطرات باران که روی پنجره می ریزد
창가에 떨어지는 빗방울처럼

تو در قلب من رنگ شده ای
내 맘속에 물들어가는 너

من به تو نیاز دارم، به تو نیاز دارم، دلم برایت تنگ شده است
I need you, I need you, I miss you

اوه، سعی کردم فراموشت کنم، از کلمات دریغ کردم و گفتم که واقعاً فراموش کردم
Uh 널 잊으려 말을 아끼다가 정말 잊었다며

بالاخره در مورد شما صحبت می کنم (در مورد شما صحبت می کنم)
결국 너 얘기 (너 얘기)

آنچه را که می خواستم فراموش کنم نیز باید فراموش شود
잊으려 하고 있었다는 것도 잊혀져야

باید فراموش کرده باشد
잊은거겠지

باید به من وقت بدی
You gotta give me time

من کامل نیستم
I ain't perfect

اما من سعی می کنم شما را کاملاً (کاملاً) پاک کنم
But I'm tryin' to erase you perfectly (perfectly)

خیلی دور است که بچرخم
돌이키려하면 너무 먼데

وقتی به عقب نگاه می کنم، تو همیشه پشت شانه من (پشت شانه ام) هستی، می دانم
돌아보면 넌 언제나 어깨 뒤 (어깨 뒤) I know

پاک نمی شود، تا من ناقص
지울수는 없겠지 미완한 나에게

چون آن خاطرات بسیار عالی بودند اما من دوباره تلاش می کنم
그 추억이 너무 완벽했기에 but I try again

در آن عشق از زمانی که عاشق می شوم
사랑에 빠질 때보다 그 사랑에서

بیرون رفتن خیلی سخت تره
빠져나오는게 훨씬 어렵군

تو باعث شدی دوباره زندگی کنم و بمیرم
You make me live and die again

من بدون تو زنده نیستم (بی تو)
I'm not alive without you (without you)

من بدون تو زنده نیستم
I'm not alive without you

میدونی بدون تو میمیرم
You know I'd die without you

فراموش نکن
잊지말아요

گوش می کنی
그대 듣고 있나요

صدای من، این اعتراف به تو
나의 목소리 그댈 향한 이 고백

الان گوش میدی
지금 듣고 있나요

آیا می توانی صدای قلب من را اینگونه بشنوی (می توانی قلب من را بشنوی)
이런 내 마음 들리나요 (내 마음 들리나요)

مثل قطرات باران که روی پنجره می ریزد
창가에 떨어지는 빗방울처럼

تو در قلب من رنگ شده ای
내 맘속에 물들어가는 너

من به تو نیاز دارم، به تو نیاز دارم، دلم برایت تنگ شده است
I need you, I need you, I miss you

مثل فصل بارانی نیمه تابستان می ریزد
한 여름밤의 장마처럼 쏟아져 내리고

بیا دوباره بارانی از خاطرات
다시 오려나봐, 기억의 소나기

فکر کنم به چتر نیاز داری
너에겐 우산이 필요할 것 같은데

من خیلی نگرانم
걱정이되네, 많이

از پنجره بیرون را نگاه کن
창 밖으로 보여

عجله به جایی
어딘가로 바삐 달리는

چراغ های بیهوده اتومبیل ها (چراغ ها)
차들의 경망스런 불빛 (불빛)

بدون اینکه بپرسی مقصدم رو میفهمی
내 목적지는 묻지 않아도 알겠지만

هر چیزی که همیشه در دستان من بودی
언제나 두 손에 잡히던 네 모든 것들이

همه چیز شفاف پخش می شود، چشمانم از اشک ابری است
다 투명하게 번지고 눈물에 눈이 흐려

وقتی به گذشته نگاه می کنم، قلبم همیشه سنگین است
돌아보면 제자리, 늘 맘이 무거워서

جدایی من کند است
내 이별은 발걸음이 느려

اگر نمی توانید همه چیز را به عقب برگردانید
모든 걸 되 돌릴 수 없다면

راهی برای پذیرش است
받아들이는것도 방법이겠지만

من اینجا ایستاده ام
난 여기 서 있어

من هنوز ایستاده ام
난 여전히 서 있어

گوش می کنی
그대 듣고 있나요

صدای من، این اعتراف به تو
나의 목소리 그댈 향한 이 고백

الان گوش میدی
지금 듣고 있나요

آیا می توانی صدای قلب من را اینگونه بشنوی (می توانی قلب من را بشنوی)
이런 내 마음 들리나요 (내 마음 들리나요)

مثل قطرات باران که روی پنجره می ریزد
창가에 떨어지는 빗방울처럼

تو در قلب من رنگ شده ای
내 맘속에 물들어가는 너

من به تو نیاز دارم، به تو نیاز دارم، دلم برایت تنگ شده است
I need you, I need you, I miss you

هیچ وقت فراموشم نکن
Don't forget me ever

هرگز
Never ever

هیچ وقت فراموشم نکن
Don't forget me ever

هرگز
Never ever

هرگز دختر
Never ever girl

هیچ وقت فراموشم نکن
Don't forget me ever

هرگز
Never ever

هیچ وقت فراموشم نکن
Don't forget me ever

هرگز
Never ever

من
나를

 

 

 

پ.ن: اینم یکی دیگه از ost های عاشقان ماه بود ک عاشقشم 

bad girl
bad girl جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۳۱ ب.ظ

Wind

آن اشک در قلب من
그 눈물은 가슴속에

مخفی کردن و پاک کردن خاطرات
숨기고 추억들은 지워버려요

رابطه ای که هرگز به اینجا ختم نمی شود
끝내 못다할 인연 여기서

بس کن دلم برات تنگ شده
멈춰둬요 그리워

حتی اگر با اشک زندگی کنیم
눈물로 산다 해도 우리

مثل باد پراکنده
흩어지는 바람같아서

حتی اگر پیداش کنی
찾으려 해도

مثل جاده ای است که نمی توانم پیدا کنم
찾을 수 없는 길 같아서

رابطه دور
멀어지는 인연은

نمیتونم بگیرم
잡을 수가 없어서

قلب برای ارسال شما
그대를 보내는 마음

با غروب خورشید ناپدید می شوند
해가 지면 사라질

چون تو هستی، سعی می کنم آن را در چشمانم ثبت کنم
그대라서 마음껏 눈에 담으려 해

کسی که وقتی تاریکی فرا می رسد باید فراموش شود
어둠이 내려오면 잊어야 하는 사람

اینجوری باید برم
이대로 떠나 보내야 하는거죠

مثل باد پراکنده
흩어지는 바람같아서

حتی اگر بگردم پیداش نمی کنم
찾으려 해도 찾을 수

انگار جاده ای نیست
없는 길 같아서

رابطه دور
멀어지는 인연은

نمیتونم بگیرم
잡을 수가 없어서

قلب برای ارسال شما
그대를 보내는 마음

تو برگردی و مرا ترک کنی
그대 날 돌아서서 떠나는

قدم هایم را تحمل کردم
발걸음에 참아왔던

اشک جاری است
눈물이 흘러내려

مثل افتادن گلبرگ ها
떨어지는 꽃잎같아서

بدبخت
가여운 사람

باید اینجوری تمومش کنم
이대로 끝내야만해서

روزی ما دوباره ملاقات خواهیم کرد
언젠가 우리 다시 만나는

وقتی روز رسید، پس از هم جدا نشوید
날이 오면 그땐 헤어지지 마요

عشق من
나의 사랑

 

 

 

 

 

پ.ن: این اهنگ عاشقان ماه شدید ب دلم نشسته 

bad girl
bad girl جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۳:۵۳ ب.ظ

محکوم

با قدم های آهسته مسیر همیشگیش رو طی میکرد 

طول این چندین سال یکبارم نشده بود تغییری توی زندگیش ایجاد کنه 

فکر میکرد با کوچکترین تغییر خاطراتش پاک میشن 

خاطراتی که چندین سال با عشق ساخته بود 

اون فقط بخاطر همون خاطرات زنده بود 

خاطراتی که در عین تلخی شیرینی خاصی توی دلش بوجود میاوردن

روی صندلی های فلزی ایستگاه مترو نشست 

یاد خنده های از ته دلشون اینجا افتاد وقتایی که با شیطنت حرص دوستاشونو در میاوردن 

خنده های مستطیلی اون و لبخندهای خرگوشی خودش 

دلتنگش بود ....دلتنگ وجود ارامش بخشش

با به یاد آوردن اخرین روزهاشون نتونست جلوی اشکی که توی چشماش حلقه میزنه رو بگیره 

اخرین روزا اونا شاد نبودن...

بینشون فرسنگها فاصله افتاده بود 

خودشون اسمشو گذاشته بودن غرور ولی غرور نبود 

دیگه عشق افسانه ای بینشون از بین رفته بود 

اونم توی بدترین زمان ممکن 

روزی که بهش گفت بیا جدا بشیم 

اون فقط سکوت کرد ولی هیچوقت فکر نمیکرد جدایی انقد دردناک باشه 

بعد از اونروز دیگه خبری از خنده های کیوت خرگوشیش نبود اون فقط نفس میکشید چون نمیتونست بمیره 

اون دیگه قلبی نداشت ...

فقط منتظر بود بالاخره خورشید اونم غروب کنه شاید ازین خلأ راحت شه 

bad girl
bad girl سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۲۵ ب.ظ

My heart for you

لبامو گاز میگیرم که مبادا بغضم بشکنه 

مبادا اخرین سد دفاعی بین منو بقیه از بین بره 

ادما ترسای زیادی دارن

ولی بزرگترین ترس من دیده شدنه 

من می‌ترسم بقیه ضعفمو ببینن 

ببینن پشت ظاهر سرد و مغرورم چه ادمی پنهان شده

ادمی که حتی اعتماد به نفس کافی برای رسیدن به رویاهاشم نداره 

ادمی که از ترس دیده شدن شبا فقط میتونه خودش باشه 

ادمی که خوب وانمود کردن رو یاد گرفته 

جوری لبخند میزنم و وانمود میکنم شادم که گاهی خودمم باورم میشه 

اما من شکستم 

من فقط یه عروسک دست دیگرانم 

عروسکی که اختیاری از خودش نداره 

من جسمم سالمه اما روحم زخمیه 

یه جمله هست که میگه 

روح ادما توی سنی میمونه که توش زخم خوردن و اسیب دیدن

ممکنه جسمشون رشد کنه اما روحشون نه

روح من توی بچگیم مونده 

زیر همون میز چوبی من اون دختر کوچولو رو میبینم 

که منتظر اینه بالاخره دستشو بگیرن 

ولی نمیدونه تا الان کسی جز خودش نمیتونه نجاتش بده 

 

 

_ خاطرات کیم ریان 19 ساله 

 

 

bad girl
bad girl دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۵۰ ق.ظ

اوکی

وقتی برای معدل بیست میخونم 

و زبانو ب معنای واقعی کلمه گند میزنم 

حالم از درس و رشته ی تجربی و هرکوفتی بهم میخوره 

حتی یادم نمیاد سوالا چی بود و چیا زدم 

اگه نخونده بودم دلم نمیسوخت انقد ولی خونده بودم خیلیم زیاد 

bad girl
bad girl پنجشنبه, ۲ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۳۶ ب.ظ

چالش خود نویسی# 29

29. درباره کاری بنویس که الان انجامش میدی اما قبلا نمیتونستی و برات سخت بوده. چطور تونستی موفق بشی و انجامش بدی؟

 

خب تو تاریکی خوابیدن من قبلا نمیتونستم ولی الان برام فرقی نداره 

چطوری!؟ یادم نیس واقعا 

 

 

30. اگر میتونستی یه برنامه تلویزیونی بسازی، داستانش درباره چی باشه؟ 

 

راجب نمیدونم شاید خودم؟ شاید ی موضوع اجتماعی باشه

 

 

 

بالاخره تمام شد ممنون سلین

قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ---- ۴۸ ۴۹ ۵۰ بعدی
Made By Farhan TempNO.7