1.ده فکت راجب خودتون بنویسید که تا الان نگفتید
1.نود و سه درصد درونگرام
2.یه گلخونه کاکتوس دارم که به فنا رفته
3.از هرچی ادم پرمدعا,افاده ای,خیانتکار و بچ نفرت دارم
4.قیافمو خیلی زیاد تغییر دادم البته بحث عمل و اینا نیست
5.از دوره ی دبستانم زیاد خوشم نمیاد
6.از ادمای برونگرا,احساسی و رویاپرداز خوشم میاد
7.تا الان نشده صادقانه بخوام حسمو به زبون بیارم چه خوشحالی چه ناراحتی
8.از چیپس,نوشابه,پفک,مایونز خیلییییییی بدم میاد تقریبا شیش سالی هست ترکشون کردم
9.برخلاف بقیه تنهایی رو دوس دارم
10.از نصیحت شدن خیلی زیاد بدم میاد مخصوصا این جمله ک همه درد دارن چون تو نمیدونی درست درد طرف مقابلت چیه (اشتباه نکنید تو بیان از کسی ناراحت نشدم تو این مورد )
2.بند ها,برنامه های تلویزیونی,بازی های ویدیویی,کتابها و فیلمهای مورد علاقتون
بند ها:واناوان,بتس,اکسو,ب پ,توایس,ایتزی,اسکیز و یه عالمه بند دیگه
برنامه تلویزیونی:مستر شف,غذاهای خیابانی,اشپزی در طبیعت چین
بازی ویدیویی :ساب وی
کتاب:دزیره
فیلم:اونجرز
3.وبلاگ های مورد علاقتون
انیثینگ جدن
4.کنسرت هایی که رفتید.
من سه بار رفتم کنسرت یبار محسن یگانه,یکیش زانیار خسروی اخریشم میثم ابراهیمی همشم شیراز بودم ک رفتم
5.راجب زندگی روتینتون بنویسید
چیز خاصی نیست معمولا بین هفت تا هشت بیدار میشم بعدش چیزی نمیخورم تا ظهر و تنهام و بیشتر اوقات طبقه ی چهارم میمونم ظهر نهار نون باشه نمیخورم برنج باشه چند قاشق بعدش تلویزیون میبینم تا عصر و دوباره تنها میشم تا شب دوازده به بعد
6.لیست شش چیزی که باید انجام بدید
باید روانشناس شم
باید مستقل زندگی کنم
باید ازین شهر برم
باید مهربون باشم
باید بینیمو عمل کنم
باید یاد بگیرم گاهی حرف زدن بهتر از عمل کردنه
7.مکان هایی که میخواید ببینید
جدن جایه خاصی نیست
8.پنج چیز که بقیه دارند و شما ندارید و ارزوی داشتنش رو دارید
ام خیلی چیزا نمیخوام راجبش بگم
9چیزی که شما تمایل دارید راجب خودتون تغییرش بدید
باید کینه ای بودنمو کمتر کنم
10.از هفت سالگی تا الانتون رو توضیح بدید.
چیزی واسه ی گفتن نیس
11.چه مریضی هایی دارید.
من چیز چندان خاصی ندارم اما یکیش لوزه ی سومه ک عمل میخواد اما چیز خاصی نیس فقط نباید مریض شم چون نفسم میگیره بشدت
یکیشم فقط ویتامین D هست که باید بین سی تا صد باشه مال من نه هستش
یکیشم بیماری جسمی نیست و چیز عادی شده خیلیا دارنش
12.چه چیزهایی راجب ایندتون شما رو نگران میکنه؟!
خیلی چیزا منو نگران میکنه یکیش کنکور کوفتیه
بعدیش اینه ک نمیتونم حدس بزنم چی قراره بشه
و کلی چیز دیگه
13.ایا دوست دارید مادر/پدر بشید ؟! چرا؟!
اصلا و ابدا چنین چیزی نمیخوام من نمیخوام مثه اونا بشم حتی دوس ندارم یه بچه ی بیگناهو اذیت کنم بنابرین اخرین چیزی ک میخوام مادر شدنه از طرفی من لایقش نیستم و خیلی کارا رو نمیتونم انجام بدم برا ی بچه ی بدبخت نمیخوام بعدا با بدی ازم یاد کنه
14.کسی /کسانی که تو زندگیتون نفرت دارید ازشون؟!
آنیتا,مادربزرگ پدریم و یکی که مرده
15.هفته ی شما چطور گذشت؟!
نه خوب نه بد اولش زیاد جالب نبود حقیقتا اما بعدش قرار بر این شد جمعه بریم شیراز و منم دلتنگ اونجا بودم ولی دلیل شیراز رفتنمون اذیتم میکنه جدن
16.مادر و پدرتون چند سالشونه؟!و به کدوم یکی شباهت دارید از لحاظ چهره و اخلاق ؟!
بابام ماه پیش 46 ساله شد مامانمم که یکساله مرده اما دی ماه میشه 37_38 سالش سنش دقیق یادم نیس
چهره زیاد شباهتی بهشون ندارم اما بیشتر شبیه بابامم اگه دقیق بگم
از لحاظ اخلاقم که اوج شباهتم با بابامه اونم توی باهوش بودنه وگرنه من یه درونگرای منطقی و واقع بینم اونا هردوشون نسبتا برونگرا و احساسین متاسفانه
ولی نکته ای راجب بابام بوده و من ارزو داشتم شبیهش باشم مهربونی بیش از حد و بخشندگیشه من هیچوقت مهربون یا بخشنده نبودم برعکس خیلیم کینه ای بودم
این قسمت از چالش بخش خودشناسی هست با صداقت تمام جواب بدید
17.ایا ادم پرتوقعی هستید یا کم توقع ؟!
بسیاااار کم توقع تعریف از خود نباشه اما من از کسی توقعی ندارم چون بهرحال همه ادمن
18.ایا از زندگیتون و والدینتون راضی هستید؟!
زندگی ک خب حرفش نزدنیه اما والدین اگه منظور پدره ک اره میشه گفت راضیم
19.ایا فردی مهربون هستید یا سنگدل؟!
متنفرم ک اینو بگم اما مهربونم و به تازگی پی بردم بهش اما از جمله افرادیم ک نشونش نمیدم زیاد بیشتر زیرزیرکی محبت میکنم
20.ایا فردی احساساتی هستید یا منطقی؟!
صددرصد منطقی
21.ایا فرد بخشنده ای هستید یا کینه ای؟!
خیلیییی کینه ای
22.ایا اهل ولخرجی هستید یا نه؟!
به هیچ وجه با اینکه درواقع پول مال خودمه و هرماه پول نسبتا خوبی دارم اما من ولخرج نیستم جایی ک لازمه فقط خرج میکنم بقیش کادو بهم میدن
23.ایا تا الان شده کسی رو نبخشیده باشید و بعدش از کارتون پشیمون شده باشید یا برعکس؟؟
نه کسی لایق بخشش نبوده و منم نبخشیدم حتی منم اشتباه کنم خواستار بخشش نیستم
24.تو دوران دبستان,راهنمایی و دبیرستان بین دانش اموز ها یا دوستاتون و معلماتون چجور فردی بودید؟!بصورت جداگونه بگید
خب برای اولین بار جواب میدم
دبستان درسم زیاد خوب نبود علاقه ای نداشتم ب درس خوندن وقتی تقریبا هفت سالم بود اومدیم ماهشهر و منم رفتم دبستان فک میکردم قراره کلی دوست پیدا کنم اما دقیقا برعکس شد من نسبت ب بقیه عقب بودم همه خوشگل و خوش صدا با اعتماد بنفس اما من نقطه ی مخالفشون بودم ی دختر با اعتماد بنفس پایین و قیافه نچندان خوب و گند ترین قسمت من لکنت زبون داشتم لهجمم با اونا متفاوت بود
ازارا شرو شد جسمی نبود چندان بیشتر حرفاشون اذیتم میکرد تا اینکه خب بابام فهمید اما ازش خواستم کاری نکنه چون بیشتر ادامه میدادن
گذشت و گذشت من تغییر کردم دیگع اثری ازون بچه نموند سال اخر کلی خوندم تا بالاخره رفتم نمونه دولتی برای فرار از همه چیز به درس خوندن پناه بردم بهرحال مشکلات زیاد بودن هم تو خونه هم مدرسه هم یسری چیزای دیگه
درسم عالی بود با ادب بودم و کارامو با نظم انجام میدادم ولی یچیز کم بود روحیم بد بود اون سال دوتا رابطه رو برای همیشه تموم کردم و بعدش سال هشتم ک من یسال دیرتر خوندم رفتم ی مدرسه ی دیگه اما اونجا مدرسه عادی با دبیرای نمونه دولتی بود و توش مساعل مزخرفی ک ازشون فراریم مثه قلدری برا بقیه زیاد بود برا من قلدری نمیکردن درواقع نمیتونستن اما نمیتونستم تحمل کنم بقیه رو با حرفاشون اذیت کنن احتمالا این بزرگترین نقطه ضعفمه از بقیه دفاع میکردم با زور و اینجور چیزا نه با حرف دفاع میکردم نمیخواستم مثه من باشن
بازم بین دبیرا محبوب بودم متاسفانه توی مدرسه هم خیلیا میشناختنم حتی مراقب امتحانای پایه های کمتر خودم بودم گاهیم برگه تصحیح میکردم یا نمره میزدم تو دفتر و کلی کار دیگرو من میکردم
و الان ک مدرسه شاهدم و دوباره کسایی ک دبستان همکلاس بودیمو دیدم و همچنان سکوت کردم اونا توقع بخشش داشتن اما نه میخوام نه میتونم ببخشم
بقول یکی میگه تا وقتی سکوت کنی ازارا ادامه پیدا میکنن منم ادم ارومیم هیچوقت نشد راجب مساعل خودم با کسی حرف بزنم یا حتی صدامو بلند کنم
و اینا دلیل تنفرم از رابطه ی دوستیه
25.ایا فرد پر شور و هیجانی هستید یا خسته و کسل کننده؟!
خیلیییی خسته و کسل کننده
26.ایا فرد شاد و خنده رویی هستید یا غمگین و افسرده؟!
گزینه ی دو
27.ایا فرد ریلکسی هستید یا مضطرب و استرسی؟!
ظاهرا ریلکس باطنا بشدت استرسی حتی سر مساعل کوچیک
28.ایا فرد مستقلی هستید یا وابسته به خانواده اید؟!و ایا ادم منظمی و مرتبی هستید یا فردی شلخته؟!
مستقلم بیشتر
منظم و مرتبم البته اتاقم اینجوری نیس زیاد
29.توی خانواده و دوستاتون گه لقب هایی بهتون میدن؟!اونا رو بگید و بگید که هرکدوم مال چه کسیه ؟
خیلی زیادن
بابام گاهی میگه پشمک طلایی گاهیم میگه دلبر مو مشکی
داییم میگه یا عشق دایی یا پاناکوتا نارگیلی
مادربزرگ مادریم میگه عروسک
دیگه یکیم میگه اوژنی
بقیش زیادن
30.شغل اینده ی مورد نظر شما چیه؟ و هدفتون و دلیلتون از انتخابش چیه ؟! ایا در اون موفق میشید و خانوادتون با انتخابش موافق هستند؟!
روانشناسی/روانپزشکی
چونکه میخوام کسی به حد من نرسه البته دلایلم مختلفه
قطعا موفق میشم کسی مثه من لیاقتشو نداره
درواقع بابام مخالفه بشدت دوس داره دندونپزشک یا جراح قلب بشم اما این تنها چیزیه ک میخوام تو زندگیم
امیدوارم ازین چالش لذت برده باشید و به درجه بالا تری از خودشناسی رسیده باشید و خودتون رو دوست داشته باشید
ج:تنکیو حقیقتا چالش خوبی بود درسته ب گذشته رفتم اما یاد اور خیلی چیزا برام بود